نگاهی به شرورترین شخصیت های ادبی!

تالار گفتگو زوم تر ورود به تالار گفتگو زوم تر

اول این کتاب یک خون آشام است. اشراف زاده ای که تنها زندگی می‌کند و مدعی است که دوستان باوفایش تنها کتاب‌هایش هستند. خون آشام‌ها همیشه…..

شخصیت های شیطانی دنیای ادبیات

در دنیای ادبیات همیشه کنار شخصیت‌های خوب، شخصیت‌هایی بد و خبیث هم وجود داشته اند تا در کنار هم بتوانند درام را پیش ببرند. شخصیت‌های که گاه در داستان‌ها در بدی تا نزدیکی شیطان پیش رفته اند و به همین خاطر در کنار شخصیت‌های محبوب ادبیات ،به عنوان شخصیت‌های منفور در ذهن خوانندگان جاودانه شده اند. در این شماره بعضی از این شخصیت‌ها را که برای خوانندگان ایرانی آشنایند، معرفی کرده ایم.


پرفسور جیمز موریارتی در شرلوک هولمز: پرفسور جناینکار

پرفسور «جیمز موریارتی» را بیشتر دوستداران ادبیات و سینما می‌شناسند. او دشمن درجه یک «شرلوک هولمز» محبوب ترین کارآگاه دنیای ادبیات است. البته او همه این شهرت را مدیون شرلوک هولمز نیست، پرفسور موریارتی شخصیت خبیثی است که با قدرت عجیب و کارهای خارق العاده اش بیشتر شبیه یک شخصیت افسانه ای است تا یک انسان معمولی! نیروی اهریمنی موریارتی و‌هاله رمزآمیزی که نویسنده داستان برای او درست کرده است این حس را بیشتر تشدید می‌کند. هر حال در دنیای ادبیات کسی را پیدا نخواهید کرد که پرفسور موریارتی را شرور و خبیث نداند. او نقطه مقابل شرلوک هولمز است و گویی تمام جنایت‌هایی را که در لندن اتفاق می‌افتد یک تنه رهبری می‌کند. او به اندازه شرلوک هولمز باهوش است و کارآگاه نابغه، بدون او در دنیا بدون رقیب می‌ماند. به همین خاطر در سری دوم هر دو از دنیای مردگان باز می‌گردند، تا ماجراهای تازه ای را خلق کنند.


دکتر هانیبال لکتر در سکوت بره ها: حاکم ذهن‌ های بیمار

کتاب «سکوت بره‌ها» و اقتباس سینمایی که پس از آن وارد بازار شد، شخصیت منفی جدیدی را به نام دکتر «هانیبال لکتر» به دنیای ادبیات معرفی کرد. شخصیتی که آن قدر شرارت و زشتی را خوب می‌شناسد که انسان‌های عادی برای شناسایی شر و مقابله با آن به کمک او نیاز پیدا می‌کنند. خواننده در کتاب او را پشت میله‌های زندان و با شرایط خاص ملاقات می‌کند. بین او و مراقبانش در زندان همیشه فاصله ای است. هیچ انسانی نمی‌تواند به او نزدیک شود و همین فاصله گذاری بین او شخصیت‌های داستان ترس بسیاری برای خواننده ایجاد می‌کند.‌هانیبال لکتر هرچند برای به دام انداختن یک جنایتکار به شخصیت‌های داستان کمک می‌کند اما خوی شیطانی اش هرگز به خواننده اجازه نمی‌دهد تا به او اعتماد کند و قدمی‌به سمتش بردارد. این تضاد به ماندگاری شخصیت‌هانیبال لکتر به عنوان شخصیتی شرور و منفور، کمک بسیاری کرده است.


جادوگر شهر اوز

اگر اهل انیمشین‌های کودکانه باشید حتما نام جادوگر شهر از را بارها شنیده اید. «جادوگر شهر از» یک رمان امریکایی است که سال ۱۹۰۰ میلادی توسط «فرانک باوم» برای کودکان نوشته شده است. کتاب درباره دختری به نام «دوروتی» است که به همراه عمو و عمه اش زندگی می‌کند و بوسیله یک گردباد به سرزمین جادوگرها فرستاده می‌شود. او برای آن که بتواند پیش خانواده اش برگردد باید به همراه چند شخصیت خیالی دیگر به جنگ جادوگرهای خبیث و بدجنس برود. از این کتاب یک اقتباس سینمایی معروف هم ساخته شده است. در هر حال جادوگر بدجنس این داستان، در شهری به اسم «از» حاکم است و به مردم ستم‌های زیادی می‌کند. شاید در کودکی از او و شرارت‌هایش خیلی می‌ترسیدیم، اما سایر شخصیت‌های خبیث دنیای ادبیات در بدی و شرارت حسابی از خجالت جادوگر شهر از درآمده اند.


ولد مورت، منفورترین جادوگر جهان

«ولد مورت» پیش از داستان‌های هری پاتر یک جادوگر خبیث بود که با ورود به مجموعه هری پاتر شهرت زیادی پیدا کرد. او از دوران کودکی مانند هری و سایر شخصیت‌های جادویی دارای قدرت‌های ویژه ای است. او برای جادو و جنبل نیازی به چوپ جادو ندارد و با قدرت سحرآمیزش قادر است هر کار شری را انجام دهد. ولدمورت در داستان‌های هری پاتر خبیث ترین موجود روی زمین معرفی می‌شود. یک جادوگر افسانه ای که هدفش بدست آوردن قدرت بی نهایت برای حکومت بر جهان است. ولد مورت در زبان فرانسه به معنای «پرواز مرگ» است و در داستان‌های هری پاتر مردم به قدری از او وحشت دارند که با نام «اسمش رو نبر» از او یاد می‌کنند. او برای حکومت بر تمام دنیا هر کاری انجام می‌دهد و هرکس که مانعش باشد را از سر راه برمی‌دارد. در مجموعه هری پاتر او انقدر خبیث و بد معرفی شده است که تقریبا خواننده خدا را شکر می‌کند که در زندگی واقعی هرگز قرار نیست یک جادوگر بدجنس و تا این اندازه شرور را ملاقات کند.


دراکولا، شاهزاده تاریکی

بعضی نام‌ها هستند که نامشان مترادف با وحشت و تاریکی است. یکی از این نام‌های منفور در دنیای ادبیات جناب دراکولا است. دراکولا نام کتابی نوشته «برام استوکر» نویسنده ایرلندی که در سال ۱۸۹۷ چاپ شد. شخصیت اول این کتاب یک خون آشام است. اشراف زاده ای که تنها زندگی می‌کند و مدعی است که دوستان باوفایش تنها کتاب‌هایش هستند. خون آشام‌ها همیشه در دنیای ادبیات گروتسک و سینمای وحشت طرفداران زیادی داشته اند اما حتی دوستداران ادبیات وحشت هم داستان درآکولا را با وحشت و بیزاری دنبال می‌کنند.
ارباب تاریکی

اگر از طرفداران مجموعه فیلم‌های ارباب حلقه‌ها باشید سایورون ارباب تاریکی را به خوبی می‌شناسید. مجموعه ارباب حلقه‌ها از روی مجموعه داستان‌های تالکین ساخته شد. این مجموعه همیشه جزو مجموعه کتاب‌های محبوب نوجوانان بوده است. سایورون شخصیتی خیالی در مجموعه تالکین است که صاحب و سازنده حلقه یگانه است. او فرمانده ارشد مورگوت بود، او خود پس از سقوط مورگوت به ارباب تاریکی دیگری تبدیل شد سایورون دشمن اصلی مردمان آزاد در طی دوران‌های دوم و سوم بود.

نگاهی به شرورترین شخصیت های ادبی!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا