قانون مرد عصبانی و داستان آموزش بودا

داستان کوتاه

تالار گفتگو زوم تر ورود به تالار گفتگو زوم تر

بودا در حین سفر به روستایی رسید. در آنجا انبوهی از مردم برای شنیدن سخنان او جمع شدند. بودا در گفتمان به مردم درباره مدارا و بخشش آموزش می داد.

فرمود: خشم آتشی است که نه تنها دیگران را می سوزاند بلکه خود را نیز خاکستر می کند. پس خشم را رها کن و بخشنده باش.»

یک فرد عصبانی نیز در میان آنها نشسته بود و به سخنرانی گوش می داد. با شنیدن این سخنان برخاست و با صدای خشن گفت: «تا به حال چنین گدای ریاکاری ندیده بودم. به خاطر خودخواهی خود در روستا چیزهای گمراه کننده پخش می کنید. خجالت نمیکشی؟”

بودا او را شنید اما واکنشی نشان نداد، او مثل قبل آرام بود. با دیدن این، عصبانیت آن شخص افزایش یافت و پس از تف به صورت بودا رفت.

بودا همچنان آرام بود. سخنرانی خود را تمام کرد. بعداً همراه با شاگردش به سوی روستای دیگری راه افتادند.

پس از بازگشت به خانه، آن شخص عصبانی مدت طولانی به بودا فکر می کرد. وقتی عصبانیتش کم شد، با فکر کردن به آنچه با بودا گفت و کرد، شروع به توبه کرد.

او بلافاصله به جایی بازگشت که بودا در آن سخنرانی خود را بیان می کرد. اما خبر رفتنش را شنید. تمام شب انسان مدام به خودش فحش می داد. روز بعد، او به روستای همسایه رفت و به دنبال بودا بود.

در آنجا متوجه شد که بودا با مردم آن دهکده سخنرانی می کند. با دیدن بودا به سمت او رفت و با گریه پاهایش را گرفت و شروع به عذرخواهی کرد.

بودا با تعجب به او نگاه کرد و پرسید: «تو کیستی؟ چرا عذرخواهی میکنی؟ برخیز.»

مرد پاسخ داد: “شما مرا نمی شناسید؟ من همان کسی هستم که دیروز با تو بد رفتار کردم. کاری که من کردم اشتباه بود آمده ام از تو طلب بخشش کنم.»

بودا آرام گفت: «برادر، دیروز که می گویید گذشت. من تمام اتفاقات و اتفاقات دیروز را ترک کردم. الان من حاضرم

چرا دیروز می مانی؟ تو از کاری که دیروز انجام دادی پشیمان شدی. دلت پاک شد حال آن چیزها را آنجا رها کن و در حال حاضر بیا و حال خود را با انجام کارهای خیر بهبود بخش. چرا باید با به یاد آوردن گذشته حال خود را نابود کرد..

با شنیدن آن سخنان بودا، اشک از چشمان آن شخص سرازیر شد. در حال تعظیم به او گفت: از این پس خشم را کنار می گذارم و عشق و شفقت را وارد زندگی خود می کنم و با عملم زندگی خود را بهتر می کنم تا از هیچ چیز در زندگی پشیمانی نباشد.

یادگیری:
اغلب با حفظ اشتباهات انجام شده در زندگی در قلب خود، بار گناه را برای زندگی حمل می کنیم و همچنان در آتش پشیمانی می سوزیم. خطای رخ داده قابل اصلاح نیست.

بنابراین، ما باید در زندگی با عزم برای تکرار نکردن آن به جلو حرکت کنیم. ما هیچ کنترلی بر آنچه گذشت نداریم. حال تحت کنترل ماست. چرا حال خود را با انجام کارهای خوب بهتر نمی کنید.


کلمات کلیدی جستجو: قانون مرد عصبانی و داستان آموزش بودا، داستان های الهام بخش از لرد بودا، اسیر داستان کوتاه گذشته نباشید تا انگیزه ایجاد کنید، در زندگی ادامه دهید داستان بودا، داستان با درس مهم زندگی، بار گناه و پشیمانی داستان کوتاه ، داستان انگیزشی خشم خود را کنترل کنید، داستان های ذن، داستان های بودا با یادگیری برای زندگی

قانون مرد عصبانی و داستان آموزش بودا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا