داستان های آزار و اذیت کلامی – اخلاقی جنگجوی صلح آمیز، داستان تحریک آمیز نادیده گرفته می شود

تالار گفتگو زوم تر ورود به تالار گفتگو زوم تر

زمانی یک جنگجوی بزرگ زندگی می کرد که پیری ساکت بود اما همچنان می توانست هر رقیب را شکست دهد. او در سراسر جزیره شهرت داشت و شاگردان زیادی را گرد هم آورد تا زیر نظر او درس بخوانند.

یک روز جنگجوی جوانی به روستا رسید و مصمم شد اولین کسی باشد که یک جنگجوی بزرگ را شکست دهد. او قدرت بالایی داشت و در کنار آن این توانایی را داشت که به نقاط ضعف حریف خود پی ببرد و در هنگام مبارزه از آن علیه حریف خود استفاده کند.

در هر مبارزه ای منتظر می ماند تا حریف اولین حرکت را انجام دهد تا نقطه ضعف خود را بفهمد و سپس با سرعت و قدرت زیاد ضربه می زد. شناخته شده بود که هیچ کس پس از اولین حرکت در جنگ علیه او دوام نیاورد.

استاد پیر برخلاف توصیه شاگردان نگرانش، با خوشحالی چالش جنگجوی جوان را پذیرفت.

در روز جنگ، همه در محل جنگ جمع شدند. با شروع جنگ، مرد جوان شروع به توهین به استاد پیر کرد. به طرفش خاک پرتاب کرد و تف به صورتش انداخت اما ارباب فروخته بی حرکت ایستاد. ساعت ها مرد جوان با هر نوع توهینی به او حمله لفظی می کرد هنوز پیرمرد آرام جلوی او ایستاد.

سرانجام جنگجوی جوان خسته شد و فهمید که شکست خورده و شرمنده محل را ترک کرده است.

شاگردان از این که استادشان حتی با شنیدن چنین توهین‌هایی از او با جوان جنگجو نجنگیدند، ناامید شدند. پس دور استاد جمع شدند و از او پرسیدند: «چگونه توانستی چنین خواری را تحمل کنی و چه دلیلی داشت که جوان جنگجو را از خود دور کرد؟

استاد قدیمی جواب بسیار زیبایی داد. گفت: اگر کسی بیاید هدیه ای به شما بدهد و شما آن را نگیرید، مال کیست؟

اخلاقی:
حتی زمانی که اطرافیانمان سعی می کنند ما را تحریک کنند، باید آرام باشیم.

داستان های آزار و اذیت کلامی – اخلاقی جنگجوی صلح آمیز، داستان تحریک آمیز نادیده گرفته می شود

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا