رفتی و موندش این جای خالی
دوری میدونم از این حوالی
ردی ازت نیست هیچ جای این شهر
رفتی نگفتی بی تو چی میشم
نیستی و بی تو آسمون بارون زده
حال من از چیزی که بود داغونتره
دلتنگی تو میکشه این آدمو
آخ که چه ساده تورو از دست دادمو
وقتی میبردی دلم میگفتی از عشق بریم
چش تو به من نگفت که عاشق دیگریم
هرچی میگفتی به من برام مثل یه قصه بود
قصه ی بره و گرگ پر درد پر غصه بود
تو میخوای سرسری از عشق من بگذری
اخه عاشق نبودی از عاشقی بیخبری
یه لحظه نگام کن، دل بده به این دیوونه ی خسته، صدام کن
بگو رفتنت شوخیه، یه دروغه محضه، دروغه محضه
نمیخواستم بری، وایستادم نگات کردم و سوختم و ساختم
ولی بازم من بدون تو آیندمو تکی ساختم
مه دزد نیستم به مولا مه آمدم زید بازی
بخاطر عاشقی کی رفته پیش قاضی
دزد اوور دیواره دل منه دزدیده
زده تو گوش دلم دیه پسش نمیده
خانه روی نکردم دزد دلم نه خانه
اونی که تو این خانس درد دلم میدان
نازی جون بیا برگرد به خونه نازی مهربونم
بیا ای نازنین دردت به جونم نازی همزبونم
(نازی جون)
قسم خوردی هنگام جدایی نازی همدم من
بهار و با پرستوها میایی نازی همدم من
پرستوها برگشتن به خونه نازی همدم من
بهار اینجاست نازی جان کجایی نازی همدم من