توجه به آداب معلمی از دیرباز در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما جایگاه خاصی داشته است یکی از سازمان های مهم آموزش و پرورش در هر جامعه, سازمانی است که وظیفه تربیت معلم را بر عهده دارد و نقطه آغاز تحول در این حوزه نیز عنصر معلم به حساب می آید مکتوب زیر مقاله ای است از مسعود آدینه وند دانشجوی دکترای تاریخ ایران بعد از اسلام با عنوان از دارالمعلمین تا دانشگاه تربیت معلم در ادامه بخوانید
اهمیت معلم و نقشی که بر عهده دارد، چنان بالاست که به گفته«ژان پیاژه» روان شناس سوئیسی: «زیباترین اصلاح و بازسازی آموزش و پرورش در صورتی که معلم به تعداد کافی و باکیفیت مطلوب در اختیار نباشد، با شکست مواجه خواهد شد». این مسأله در دوره «رضاشاه»مورد توجه نوگرایان و اصلاحگران واقع شد و نتیجه تکاپوی آنان، تصویب قانون تربیت معلم و دانشسراها بود، قانونی که تصویب آن واکنشی به وضعیت نامناسب روند و شیوه تربیت معلم در کشور به شمار می رفت. لیکن تا آغاز حکومت مشروطه در ایران، دولت مرکزی برای تأسیس مدرسه و تربیت معلم هیچ گونه مسئولیتی برای خود قائل نبوده و هر مدرسه متولی مخصوص خود را داشت که از محل درآمد موقوفات مدرسه، امور مختلف آن را اداره می کرد. معلمان از میان طلاب ساعی و با استعداد انتخاب می شدند. این طلاب از استادان خود اجازه نامه ای (که در پشت صفحه اول یا آخر یکی از کتاب ها به خط استاد نوشته شده بود دریافت کرده بودند) که در واقع «دانشنامه یا گواهینامه» بود و سند معتبری برای معلم جهت تدریس محسوب می شد. دارالمعلمین و دارالمعلمات
با انقلاب مشروطیت گرچه به امر تأمین و تربیت معلم توجه بیشتری شد، اما روند آن بدلیل بروز بحران های داخلی و وقوع جنگ جهانی با وقفه مواجه شد. بعد از اتمام جنگ جهانی، اقدامات دیگری برای اصلاح و نوسازی عرصه تعلیم و تربیت صورت گرفت. دارالمعلمین و دارالمعلمات از جمله مراکز آموزش عالی اواخر عهد قاجار بود که در 1297-1296 هجری شمسی در نتیجه گسترش مدارس جدید و برای تأمین آموزگار این مدارس، بر پا شدند. درواقع بعد از تأسیس وزارت فرهنگ، تقاضای ایجاد مراکزی جهت تربیت کادر آموزشی مدارس و معلمان، از سوی برخی نمایندگان مجلس و اصلاحگران مطرح شد، اما به علت مشکلات فراگیر، تا اواخر دهه 1290 تحقق پیدا نکرد. در سال 1297 مجلس به حکم ضرورت، لایحه تأسیس دارالمعلمین و دارالمعلمات را تصویب کرد و مراکز تربیت معلم برای پسران و دختران صورت قانونی به خود گرفت. این سال از آن جهت مهم بود که دولت رسماً برای نخستین بار به تربیت معلم در داخل مملکت پرداخت. درواقع گزارش تأسیس مراکز تربیت معلم یا دارالمعلمین را «ابراهیم حکیمی» دولتمرد ایرانی دوره قاجار و پهلوی به هیأت دولت گزارش داده بود، اما ناآرامی ها، در زمان وزارت «میرزا احمدخان نصیرالدوله» نظامنامه دارالمعلمین به تصویب شورای عالی معارف رسید و به ریاست «میرزاابوالحسن خان فروغی» شروع به کار کرد. این مرکز نخستین محل دولتی مدرن جهت تربیت و آماده کردن معلمان برای تأمین کادر آموزشی و مدرس ایرانی در مدارس جدید بود و از این زمان تا آخر دوره قاجار، همچنان وجود داشت. بودجه وزارت معارف تا 1304 به 135000 تومان رسیده بود. بودجه مستقل نقش پررنگی در سازماندهی برنامه های دولتی برای اصلاح امور آموزشی داشت. دارالمعلمین اول به ریاست ابوالحسن خان فروغی و نظامت «اسماعیل مرآت»، دو کلاس داشت. ابتدایی برای تربیت آموزگاران در مدارس ابتدایی و عالی که برای تربیت معلمان دبیرستان های جدید تنظیم شده بود.
قانون تربیت معلم
با روی کار آمدن رضاشاه، افزایش تعداد مدارس و به تبع آن ازدیاد داوطلبان و محصلان از یک طرف و لزوم بومی سازی کادر آموزشی جدید و کاهش هزینه ها از طرف دیگر دولت را در تأسیس مراکزی برای تربیت معلم، ترغیب کرد. همین طور لزوم دولتی کردن این موضوع و نظارت بر تربیت آموزگار برای تزریق فکر و ایدئولوژی پهلویسم، نیز در تصویب این قانون نقش اساسی داشت. در فروردین ماه ۱۳۰۶ اساسنامه «دارالمعلمین شبانه اکابر» به تصویب شورای عالی معارف رسید. هدف از تأسیس این مراکز رفع نقایص تدریس معلمان ابتدایی و دوره تحصیل آن یک سال بود و در صورت عدم موفقیت معلمان در امتحانات آن، افراد از شغل معلمی محروم می شدند. در مهرماه ۱۳۰۶ اساسنامه دوره تحصیلات فنی «دارالمعلمین ابتدایی ولایات و ایالات» به تصویب شورای عالی معارف رسید هدف از آن، تأمین معلمان مدارس ابتدایی استان ها و شهرهای ایران بود. متقاضیان شغل معلمی با مدرک دوره اول متوسطه وارد این مراکز شده و در صورتی که دوره یکساله را با موفقیت می گذراندند، به آنان «گواهی فارغ التحصیلی معلمی» اعطا می شد.
قبل از تأسیس دانشسراها، وزارت معارف اقدام مهم دیگری در راستای تربیت معلم انجام داد و آن تأسیس دارالمعلمین عالی در باغ نگارستان بود. کمبود آموزگار به طور جدی مانع گسترش و بهبود سریع تسهیلات آموزشی می شد و لذا با افزایش تعداد دبیرستان ها برای تأمین معلم، در تشکیلات دارالمعلمین تجدید نظر شده و دارالمعلمین عالی مستقل شکل گرفت. طبق اساسنامه آن که در ۲۱ آذر ۱۳۰۷ به تصویب شورای عالی معارف رسید: «دارالمعلمین به دوقسمت علمی و ادبی تقسیم شد. قسمت ادبی شامل فلسفه، ادبیات، تاریخ و جغرافیا و قسمت علمی شامل طبیعیات، ریاضیات، فیزیک و شیمی بود».
بااین حال اقدامات و اصلاحات اینچنینی هم پاسخگوی نیاز مملکت به معلم نبود و در ادامه اقدامات دولتی برای اصلاح ساختار تعلیم و تربیت کشور، لایحه تأسیس مراکز دانشسرا و تربیت معلم در سال 1312 به تصویب مجلس رسید. گرچه از ابتدای دوره رضاشاه تا این زمان نظام آموزشی جدید پایه ریزی شده بود. بااین حال درونی کردن و تثبیت این نظم و کاهش هزینه و بومی سازی تربیت نوگرایان را بر آن داشت که به مراکز تربیت معلم شکل قانونی بدهند. به تصریح سعید نفیسی: «به منظور تأمین معلم و دبیر برای مدارس و تکمیل معلومات آموزگاران و آشنا ساختن آنان با اصول جدید تعلیم و تربیت، دانشسراهای مقدماتی و عالی اعم از پسرانه و دخترانه باید تأسیس می شد». ازجمله اقدامات مهم دولتی، تأسیس دانشسراهای مقدماتی برای تهیه آموزگار و وضع قوانین مخصوص جهت تثبیت مقام معلم و تأمین آینده او بود. قانون تأسیس دانشسراها در هفده ماده درزمان وزارت علی اصغر حکمت در 19 اسفند 1312 به تصویب مجلس رسید. او از مدت ها قبل به فکر نوسازی نظام آموزشی بود و مجله تعلیم و تربیت را برپا کرده بود. علی اصغر حکمت در مقام وزیر فرهنگ و معارف وقت، چون می دانست بی وجود آموزگاران دانا و واقف به امور تعلیم و تربیت کار مهم آموزش و پرورش، کمال و استواری نمی پذیرد قانون تأسیس دانشسراهای مقدماتی و عالی پسران و دختران را به مجلس تقدیم کرد. وقتی که لایحه تأسیس دانشسراها به شماره 35615 به مجلس برده و در آنجا مطرح شد، گرچه راجع به مواد و تبصره های آن مذاکراتی بین نمایندگان صورت گرفت، اما نظر به اهمیت لایحه، مخالفت چندانی با آن نشد، لذا اکثر مواد آن بدون تغییر و اصلاح مهمی به تصویب نمایندگان رسید.
طبق ماده اول: «دولت مکلف است از اول فروردین 1313 تا مدت پنج سال، بیست و پنج باب دانشسرای مقدماتی و یک باب دانشسرای عالی دخترانه در تهران و در ولایات به شرح زیر تأسیس نماید و دانشسرای عالی پسرانه را که طبق قانون مصوب 1308 تأسیس شده است، تکمیل نماید:
در سال 1313 تکمیل دانشسرای عالی پسرانه در تهران و تأسیس پنج باب دانشسرای مقدماتی در تهران و ولایات.
در سال 1314 تأسیس یک دانشسرای دخترانه در تهران و تأسیس پنج دانشسرای مقدماتی در تهران و ولایات.
از 1315 تا 1318 سالی پنج باب دانشسرای مقدماتی در ولایات.
طبق این قانون برای نخستین بار، معلم، خدمتگزار رسمی دولت محسوب و آتیه وی تأمین شد. این مراکز برای تربیت آموزگاران و معلمین دانا و بصیر و طرز آموزش با جدیدترین اسلوب و روشن ترین فکر تأسیس شد که 9 باب آن متعلق به تهران و بقیه متعلق به شهرستان های بزرگ بود. این اقدام اصلاحی، مهم ترین وظیفه وزارت فرهنگ و اساسی ترین نقش دولت در آموزش و پرورش کشور است. تصویب این قانون از یک منظر، تحقق آرزوی بسیاری از روشنفکران و نوگرایان بود که از سال ها قبل بر لزوم وجود مراکز اختصاصی تربیت معلم در کشور اصرار داشتند. یک هدف مهم از این اقدام، توسعه یکپارچگی ملی از طریق توسعه آموزش و پرورش بود. تصویب قانون تربیت معلم در اواخر سال 1312 نخستین قدم اساسی و محکم در تثبیت موقعیت معنوی معلمین و اصلاح وضع مادی این طبقه بود.
علی اکبر سیاسی که از تحصیلکردگان غرب و طراحان تربیت معلم بود، اشاره کرده: «در اداره تعلیمات عالیه، مجتبی مینوی، حسین دها و ضیاءالدین ضیایی ازجمله همکارانم بودند. من در مدتی کوتاه لایحه قانون تربیت معلم را تهیه کردم و حکمت آن را به مجلس شورای ملی برد و به تصویب رسانید. این قانون بدون سر و صدا انقلابی عظیم در فرهنگ ایران ایجاد نمود».
در «قانون تربیت معلم» عنوان های «آموزگار» برای معلم دوره ابتدایی، «دبیر» برای معلم دوره متوسطه، «هنرآموز» برای معلم هنرستان و «استاد» برای معلم مدارس عالی دانشگاه وضع شد. براساس این قانون شرط ورود به دانشسراهای مقدماتی داشتن تحصیلات سه ساله متوسطه و شرط ورود به دانشسراهای عالی داشتن گواهینامه کامل متوسطه بود. دانشسراهای مقدماتی برای مدارس ابتدایی آموزگار و دانشسرای عالی برای دانشسراهای مقدماتی و دبیرستان ها معلم و برای مدارس، مدیر و بازرس و برای وزارت معارف اعضای فنی تربیت می کند. رؤسا و استادان دانشسرای عالی باید درجه دکترا و رؤسای دانشسراهای مقدماتی باید لیسانس دانشسرای عالی باشند. همین طور دارالمعلمین عالی به «دانشسرای عالی» تغییر نام یافت که بعد از تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ بخش ادبی آن به دانشکده ادبیات و بخش علمی آن به دانشکده علوم تبدیل شد. به عبارت دیگر دانشسرای عالی عملاً استقلال خود را از دست داد و اداره آن تحت نظارت دانشگاه ادامه یافت.
کلاس های کمک آموزگاری
با خروج رضاشاه از کشور و حمله متفقین، وضعیت دانشسراها و مراکز تربیت معلم همچون دیگر شئونات کشور رضایتبخش نبود. در نتیجه بحران داخلی و تغییرات سیاسی و اشغال کشور به دست متفقین، که از مهم ترین ویژگی های دهه 1320 بود، در تأسیسات دولتی و ساز و کار امور فرهنگی رکودی نسبی حاصل شد. بااین حال معلمان و آموزگاران، به عنوان عوامل و ابزارهای تغییر به شمار می رفتند.
به تصریح رضا آراسته بعد از جنگ جهانی دوم در ایران:«درست همان طور که عملکرد تعلیم و تربیت از طریق تداوم روش های سنتی در معرفی وضعیت اجتماعی جدید به جوانان تغییر کرده، نقش معلمان نیز عوض شده است… امروز با توسعه مدرنیزاسیون و آموزش سکولار، معلم اغلب خواستار توسعه در نگرش ها، باورها و الگوهای رفتاری کودک است. در حالی که در گذشته معلمان الگوهای سنتی را ادامه می دادند، امروزه آنها عوامل تغییر بوده اند».
این نوع نگاه به عنصر معلم، بر اهمیت وی نزد مسئولان کشور بویژه کارگزاران فرهنگی می افزود، لذا اقداماتی در این زمینه صورت گرفت ازجمله برگزاری کلاس های کمک آموزگاری جهت تأمین معلم برای مدارس جدید بود. برگزاری کلاس های کمک آموزگاری که از کمبود معلم و لزوم تربیت آن در کشور ناشی می شد، در قانون آموزش اجباری عمومی گنجانده شده بود. طبق بند سوم ماده نهم این قانون:«در دانشسراها یا دبیرستان ها یا دبستان ها، کلاسی به نام کلاس کمک آموزگاری تأسیس می شود که شرط ورود به آن داشتن گواهینامه تحصیلات 6 ساله ابتدایی و دوره اش یک یا دو سال است. آموزگارانی که لااقل پنج سال تدریس متوالی یا 10 سال تدریس متناوب داشته باشند، می توانند بدون شرط مذکور در این کلاس ها پذیرفته شوند».
دیگر اقدام دولت و وزارت فرهنگ در دهه 1320 در راستای تربیت و تأمین معلم، برپایی و تأسیس دوره های اختصاصی تربیت معلم بود. برگزاری این دوره نیز نشان دهنده نقص دانشسراهای مقدماتی است و به نوعی در برنامه آن تجدید نظر شد، گرچه کلاس های کمک آموزگاری تا حدی به این روند یاری رساند، اما ایجاد تحول در نظام آموزشی نیازمند تعداد آموزگار بیشتری بود، لذا در سال 1325 فکر تأسیس کلاس های دیگری برای تربیت معلم شکل گرفت. به موجب ماده اول اساسنامه کلاس های تربیت معلم مصوب 6مهر 1325 مقرر شد: «به طور آزمایشی در تهران کلاس تربیت معلم تأسیس شود. شرط اصلی ورود به این کلاس ها داشتن گواهینامه پنجم متوسطه و مدت تحصیل این دوره یک سال پیش بینی شده بود و فارغ التحصیلان آن گواهینامه ششم متوسطه علوم تربیتی دریافت می کردند». این دوره به کلاس های ششم تربیتی نیز شهرت داشت.
قانون «استقلال دانشسرای عالی»
در سال ۱۳۳۴ دانشسرای عالی از دانشکده ادبیات و علوم مجزا شد و در سال ۱۳۳۸ قانون «استقلال دانشسرای عالی» به تصویب رسید. به موجب این قانون دانشسرای عالی برای تربیت دبیران مورد نیاز کشور تأسیس شد. برابر این قانون دانشسرای عالی دارای شخصیت حقوقی بوده و به صورت یک مؤسسه مستقل زیرنظر مستقیم وزیر فرهنگ اداره می شد. داوطلبان تحصیل در دانشسرای عالی از میان فارغ التحصیلان دوره کامل متوسطه یا لیسانسیه های رشته های مورد نیاز از طریق مسابقه انتخاب می شدند. دوره تحصیلات برای فارغ التحصیلان متوسطه حداقل ۳ سال و برای لیسانسیه ها حداقل یک سال بوده است. به فارغ التحصیلان دانشسرای عالی «دانشنامه معلمی» اعطا می گردید. برابر مفاد همین قانون همه ساله عده ای از آموزگاران شاغل به خدمت که دارای گواهینامه کامل متوسطه و ۵ سال سابقه آموزشی بودند، از طریق آزمون انتخاب و به دانشسرای عالی معرفی می شدند. این داوطلبان پس از فراغت از تحصیل موظف بودند حداقل ۵ سال در همان حوزه ای که انتخاب شده بودند خدمت نمایند.
تأسیس دانشگاه تربیت معلم
در سال ۱۳۳۸ به منظور تأمین آموزگاران مورد نیاز دبستان های کشور و رفع کمبود معلم، تصمیم گرفته شد که با منحل کردن دانشسراهای مقدماتی، دوره یکساله تربیت معلم برپا شود. از جمله دلایل اتخاذ تصمیم این بود که تربیت معلم مورد نیاز از طریق دانشسراهای مقدماتی در مقایسه با تربیت معلم یکساله به مدت طولانی تر احتیاج داشت و ایجاد دانشسراهای مقدماتی شبانه روزی جدید متضمن مخارج بیشتری می شد، درصورتی که تربیت معلم یکساله چون به صورت روزانه اداره می شد و مشکل تأمین خوابگاه و سایر تجهیزات شبانه روزی لازم را نداشت و به علاوه چون مدت تحصیل در این مراکز کوتاه مدت بود، در نتیجه تربیت معلم سریع تر و ارزانتر صورت می گرفت و راه حل مناسبی برای مقابله با بحران کمبود معلم به نظر می رسید. شرط ورود به این دوره داشتن دیپلم کامل متوسطه بود و به فارغ التحصیلان آن فوق دیپلم داده می شد.با شروع کار سپاهیان دانش پسر در سال ۱۳۴۱ کلاس های تربیت معلم یکساله پسران تعطیل شد و با ایجاد برنامه سپاهیان دختر در سال ۱۳۴۷ دوره یکساله تربیت معلم منحل شد. یک علت مهم این موضوع، این بود که فارغ التحصیلان این دوره که معلمی را شغل موقت می دانستند به محض قبولی در دانشگاه ها آن را رها می کردند.
دیگر اقدام مهم وزارت فرهنگ و آموزش و پرورش در این راستا، انحلال دانشسرای عالی و تأسیس دانشگاه تربیت معلم بود. دانشسرای عالی در مردادماه سال 1342 طبق ماده واحده ای که به تصویب هیأت وزیران رسید، منحل شد و به جای آن سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی که بعداً در سال 1346 به دانشگاه تربیت معلم تبدیل شد، به وجود آمد. این سازمان دارای سه مؤسسه به شرح زیر بود: مؤسسه تربیت دبیر، مؤسسه تربیت مدیر و راهنمای تعلیماتی و مؤسسه تحقیقات و مطالعات تربیتی. هر یک از این مؤسسات دارای اساسنامه مخصوصی بوده است. مطابق ماده یک اساسنامه سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی ریاست این سازمان مستقیماً بر عهده وزیر فرهنگ وقت بوده است و رؤسای مؤسسات مذکور برای مدت سه سال از طرف وزیر فرهنگ منصوب می شدند.
مؤسسه تربیت دبیر: داوطلبان تحصیل در این مؤسسه از بین لیسانسیه های تعلیمات دانشکده های علوم و ادبیات بر حسب احتیاج وزارت فرهنگ و از طریق مسابقه طبق آیین نامه و شرایط مخصوصی که به تصویب شورای مرکزی دانشگاه ها رسیده بود، انتخاب می شدند و ضمناً مادامی که لیسانسیه های تعلیماتی (افرادی که در دو رشته تحصیل کرده و در آنها می توانستند تدریس کنند)، به تعداد کافی وجود نداشت، قبول لیسانسیه های آزاد در رشته های علوم و ادبیات یا لیسانسیه های دانشکده هایی که تحصیلات آنان برای تدریس در دبیرستان ها مناسب است، بلامانع بود. وزارت فرهنگ به فارغ التحصیلان مؤسسه تربیت دبیر دانشنامه دبیری می داد. دوره تحصیل در آن یکساله بوده و وزارت فرهنگ مکلف بود فارغ التحصیلان آن را با رتبه دوم اداری استخدام کند. داوطلبان کتباً تعهد خدمتی 5 ساله می سپردند. آنان برای تدریس در دو مرحله مقطع متوسطه (متوسطه اول و دوم) تحصیل می کردند.
مؤسسه تربیت مدیر و راهنمایان تعلیماتی: این مؤسسه به منظور تربیت مدیران دبستان ها و راهنمایان تعلیماتی تأسیس شد. داوطلبان تحصل در این مؤسسه باید دارای گواهینامه کامل متوسطه و هفت سال سابقه خدمت آموزگاری در مدارس دولتی داشته و در مسابقه ورودی پذیرفته شوند.
مؤسسه تحقیقات و مطالعات تربیتی یکی از سه مؤسسه سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی بود و مدیر مسئول آن از طرف وزیر فرهنگ برای مدت سه سال انتخاب می شد. این مؤسسه در آغاز کار دارای دبیرخانه و کتابخانه فنی و آزمایشگاه روانشناسی و روان سنجی و گروه استادیاران و دستیاران تحقیق و کارآموزان و همچنین مجهز به ماشین هایی برای محاسبات آماری بوده است. ازجمله وظایف آن تألیف کتب و نشریات آموزش و پرورش، ارزشیابی برنامه ها و روش های مختلف آموزش و پرورش و سنجش میزان معلومات و تحصیلات دانش آموزان در مراحل مختلف تحصیلی، تربیت متخصصان تربیتی به شمار می رفت، لذا با تأسیس مؤسسه تربیت معلم که هسته مرکزی دانشگاه تربیت معلم بود، امور مختلف تعلیم و تربیت اعم از دبیران و مدیران و تهیه و تأمین تجهیزات مورد نیاز مدارس و مراکز آموزشی در حوزه اختیار این مؤسسه قرار گرفت.