پدر با دادن کلید ماشین به پسرش گفت: «پسرم، فارغ التحصیلی خود را با نمرات بسیار خوب به پایان رساندی. اینجا هدیه من برای فارغ التحصیلی شماست.
پدربزرگ شما این ماشین را به عنوان هدیه فارغ التحصیلی به من داده است. حالا میخواهم آن را حفظ کنی.»
پسر گفت: “اما قدیمی است…”
پدر به پسرش گفت: «پسرم، میدانم قدیمی است، اما قبل از اینکه تصمیمی در مورد این ماشین بگیری. من از شما می خواهم این ماشین را به زباله دانی ببرید و به صاحبش بگویید که می خواهید آن را بفروشید و ببینید چقدر حاضر است برای آن بپردازد.”
پسر به زباله دانی رفت و پس از مدتی نزد پدر بازگشت و گفت: او گفت که فقط 90 دلار برای آن می پردازد زیرا قدیمی است.
پدر گفت: «حالا برو و این ماشین را به یکی از صاحب گاراژ نزدیک نشان بده و از او بپرس که حاضری برای آن چه بپردازی؟»
پسر رفت و بعد از مدتی نزد پدرش برگشت و گفت: 500 دلار برای این ماشین پیشنهاد داد.
پدر گفت: “حالا برو پیش کلکسیونر ماشین قدیمی و از او بپرس که به نظر او ارزش آن چیست؟”
پسر برگشت و با هیجان به پدرش گفت: “کلکسیونر ماشین برای این ماشین 7000 دلار به من پیشنهاد داد.”
پدر لبخندی زد و گفت: چیزی می فهمی؟
پسر با نگاهی گیج به پدرش نگاه کرد.
پدر گفت: «میخواهم بفهمی که مکان درست برای تو به راه درست ارزش قائل است. اگر در یک مؤسسه به شما احترام نمیرسد، عصبانی نشوید زیرا به این معنی است که در مکان مناسبی نیستید.
زیرا افراد درست همیشه قدر شما را می دانند و قدر شما را می دانند. بنابراین، هرگز در جایی نمانید که برای شما ارزشی ندارد.»
یادگیری:
فقط یک شخص درست است که ارزش حق شما را می داند..
کلمات کلیدی جستجو: ارزش خود را بدانید – هدیه پدر به پسر، دانستن داستان کوتاه ارزشمند خود برای ایجاد انگیزه، داستان ماشین قدیمی و ارزش آن با درس مهم زندگی، درس پدر برای داستان پسر، داستان قدیمی با یادگیری برای زندگی، داستان کوتاه اخلاقی برای کودکان