کلبه سوزان در جزیره – انسان به خدا شکایت کند

تالار گفتگو زوم تر ورود به تالار گفتگو زوم تر

یک کشتی دریایی که در طوفان گرفتار شد، نابود شد. همه مسافران آن به جز یک مرد در دریا غرق شدند. به لطف خدا به نحوی زنده ماند و به ساحل دریا آمد.

هنگامی که بیهوشی او شکست و چشمانش باز شد، خود را در یک جزیره متروک و متروک دید.

به محض اینکه انسان از خواب بیدار شد شروع کرد به دعا کردن با خدا: «خدایا! لطفا کمکم کن! لطفا برای من کمک بفرستید.»

روز گذشت اما هیچ کمکی به او نرسید. او شب را در ساحل می خوابید. روز بعد، وقتی از خواب بیدار شد، دوباره با خدا دعا کرد، اما کمکی نشد.

چند روز به همین منوال گذشت.

زندگی جزیره متروک را به عنوان سرنوشت خود در نظر گرفت. مرد شروع به جمع آوری چوب و علف کرد و برای خود کلبه ای ساخت. او چیزهای مورد نیاز خود را از چیزهایی که از کشتی شکسته می آمد جمع آوری کرد و آنها را در کلبه نگه داشت.

با اقامت در همان کلبه شروع به گذراندن روزهای خود کرد.

یک روز به دنبال غذا رفته بود. وقتی برگشت دید که کلبه اش آتش گرفته است. او به دلیل تخریب تنها سرپناه خود بسیار ناراحت بود.

با عصبانیت سرش را به سمت آسمان بلند کرد و شروع به فحش دادن کرد: «خدایا! گفتم به من کمک بفرست.. اما گوش نکردی. با پذیرفتن سرنوشتم، اینجا کلبه ای ساختم تا زندگی کنم و تو هم آن را سوزاندی. تو خیلی ظالم هستی.»

شب در کنار دریا خوابید. صبح با صدای بلندی از خواب بیدار شد.

دید که یک کشتی دریایی به ساحل آمده است. او بسیار خوشحال بود که بالاخره کمکی برای او آمده است. او بسیار خوشحال بود. سوار کشتی شد و کشتی شروع به حرکت کرد.

مردی از ناخدای کشتی پرسید: “از کجا فهمیدی که من اینجا در این جزیره متروک گیر افتاده ام؟”

کاپیتان پاسخ داد: “ما دیدیم که سیگنال آتش از این طرف می آید.”

مرد گفت: “اما من سیگنال آتش را نفرستادم.”

کاپیتان کشتی گفت: “اما ما فقط با دیدن سیگنال آتش آمدیم.”

درست در آن هنگام انسان کلبه سوزان خود را به یاد آورد، نقشه خدا را درک کرد و شروع به تشکر از خدا کرد.

یادگیری:
وقتی مشکلی برای ما پیش می آید، ایمان ما شروع به تزلزل می کند، صبر شروع به شکستن می کند، امید شروع به محو شدن می کند و ما شروع به شکایت از خدا می کنیم.

در حالی که در چنین مواقعی نیاز است، باید سعی کرد با حفظ ایمان به خدا از گرفتاری خلاص شد. ما باید تلاش های خود را با حفظ ایمان به خدا بدون از دست دادن قلب انجام دهیم. تلاش ما و نعمت های خدا در کنار هم ما را از هر گرفتاری نجات می دهد.


کلمات کلیدی جستجو: کلبه سوزان در جزیره – انسان به خدا شکایت کند، مردی که در جزیره گیر افتاده است و به نقشه خدا اعتماد کن داستان، داستان کوتاه انگیزشی برای بهتر کردن زندگی، داستانی برای ایجاد انگیزه در زمان مشکل، داستان های اخلاقی کوتاه برای بزرگسالان، خدا همیشه آنجاست برای ما داستان های کوتاه با یادگیری برای زندگی

کلبه سوزان در جزیره – انسان به خدا شکایت کند

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا