کتاب جنگ، چهره ی زنانه ندارد، اعتراف، سند و یادداشتی است بر خاطرات و تجارب افرادی زخم دیده در جنگ. بیش از 200 زن در کتاب جنگ، چهره ی زنانه ندارد حرف هایی برای گفتن دارند و توضیح می دهند که چگونه دختران جوان در آرزوی عروس شدن، به جبهه ی جنگ رفته و به سربازان خط مقدم در سال 1941 تبدیل شدند. بیش از پانصدهزار زن در شوروی، دوشادوش مردان در فاجعه ی بزرگ جنگ جهانی دوم شرکت داشتند و نه تنها افراد زخمی و مجروح را نجات داده و مداوا می کردند، بلکه به تک تیراندازی، منفجر کردن پل ها، شناسایی مواضع دشمن و جنگ رودررو نیز مشغول بوده اند. آن ها با دشمنی می جنگیدند که با بی رحمی تمام به سرزمین، خانه و فرزندان شان حمله کرده بود. نویسنده ی روس این اثر، سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ، چهار سال را صرف کار بر روی کتاب کرده، از بیش از صد شهر و روستا بازدید و داستان ها و خاطرات کهنه سربازان زن را ثبت و ضبط کرده است.
نویسنده: سوتلانا الکسیوی
مترجم: عبدالمجید احمدی
جنگ چهره زنانه ندارد (به روسی: У войны не женское лицо) نوشتاری مستند از نویسنده اهل بلاروس، سوتلانا الکسیویچ، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۵ است. این کتاب از داستانهای ضبط شده در ضبط صوت از زنان شوروی که در جنگ بزرگ میهنی شرکت کرده بودند تهیه شدهاست. عنوان کتاب از اولین سطرهای این رمان توسط نویسنده «جنگ زیر پشت بام» (۱۹۶۰) گرفته شدهاست. این کتاب اولین قسمت از مجموعه مستند The Voices of Utopia است. نوشتار دوم کتاب آخرین شاهد (۱۹۸۵) خواهد بود، که در همین موضوع است، ولی داستان کودکانی است که زنده ماندهاند و شاهد آن بودهاند و زندگی میکند. این اثر را «عبدالمجید احمدی» از روسی به فارسی برگرداند و نشر چشمه آن را منتشر کرد. تا کنون بارها تجدید چاپ شدهاست.بیست و پنجمین چاپ آن سال ۱۴۰۰ منتشر شدهاست.
کتاب جنگ چهره زنانه ندارد، روایتی از حضور زنان در جنگ است. نویسنده سوتلانا الکسیویچ با دهها نفر از زنان حاضر در جنگ به گفتگو و مصاحبه مینشیند. او در این اثر روایتهای زنان مختلف حاضر در جنگ را در هم میآمیزد؛ زنهای پرستار، تک تیرانداز، خلبان، رخت شور، پارتیزان، بیسیمچی به پرسشهای این نویسنده و پژوهشگر تاریخ اجتماعی پاسخ میدهند. در نهایت او آن روایتها را در هم میآمیزد و کتاب جنگ چهره زنانه ندارد را خلق میکند.
فصول کتاب
کتاب «جنگ چهره زنانه ندارد» در هفت بخش تدوین شدهاست. «زنها کی برای اولین بار در تاریخ وارد ارتش شدند؟»، «انسان بزرگتر از جنگ است»، «نمیخواهم حتی به خاطر بیاورم…»، «دخترها، بزرگ شید، بالغ شید… شما هنوز خامید…»، «بوی ترس و چمدان آب نبات»، «من این چشما رو امروز هم به خاطر میآرم…» و «نیاز به سرباز بود… اما من میخواستم زیبا هم بمانم…»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.