یک بار موتور یک کشتی غول پیکر خراب شد. هیچ کس از شرکت نمی تواند آن را تعمیر کند. بنابراین، مالک شرکت، یک مهندس مکانیک با بیش از 40 سال سابقه کار را برای بررسی و تعمیر آن استخدام کرد.
مهندس آمد و موتور را با دقت از بالا تا پایین بررسی کرد.
پس از بررسی، کیفش را پیاده کرد و یک چکش کوچک بیرون آورد. او به آرامی چیزی به سطح موتور کوبید و به زودی موتور درست شد.
صاحب شرکت نیز در آنجا حضور داشت، از دیدن این موضوع متعجب شد.
پس از انجام کار، مهندس صورتحساب تعمیر موتور را به صاحب شرکت کشتی داد. وقتی صاحب صورت حساب را دید، شوکه شد.
صورتحساب 20000 دلار بود
صاحبش پرسید: «چرا اینقدر زیاد است؟ کار خاصی نکردی صورت حساب دقیق را به ما بدهید…”
مهندس با قبض جدید برگشت و به صاحب شرکت داد. مالک قبض را باز کرد..
بیل بود – جزئیات – با چکش ضربه بزنید: 2 دلار، بدانید از کجا بدانید و چقدر بدانید: 19998 دلار.
(با یک یادداشت در انتهای قبض)
توجه: اگر کاری را در 30 دقیقه انجام میدهم، به این دلیل است که 20 سال را صرف یادگیری نحوه انجام آن در 30 دقیقه کردهام. تو به من سالها مدیونی نه لحظه ای..
یادگیری:
ما باید یاد بگیریم که از تخصص و تجربه خود قدردانی کنیم زیرا اینها نتیجه مبارزه، آزمایش و کار سخت است.
کلمات کلیدی جستجو: هزینه تعمیر!! مالک شرکت n داستان مهندس، احترام به تخصص دیگران داستان کوتاه با درس مهم زندگی، ارزش داستان کاری، داستان برای مهندسان، داستان کوتاه برای به اشتراک گذاشتن با دوستان