داستان راهب صدقه – چگونه خواسته های انسان را آرام کنیم

داستان کوتاه

تالار گفتگو زوم تر ورود به تالار گفتگو زوم تر

یک بار راهبی به کاخ پادشاه آمد. این قانون پادشاه بود که هر آرزوی اولین کسی را که برای درخواست چیزی به کاخ او می آمد برآورده کند.

پس پادشاه به او گفت: هر چه می خواهی بخواه.

مونک یک دیگ صدقه کوچک با خود حمل می کرد و آن را در دست داشت و گفت: فقط آن را با سکه های طلا پر کنید.

کینگ فکر کرد – چه چیزی می تواند ساده تر از این باشد؟

پس کینگ از خدمتکارش خواست که برای پر کردن دیگ سکه های طلا بیاورد. سکه های طلا خریدند و در دیگ صدقه گذاشتند اما خالی ماند.

کینگ درخواست کرد که سکه های بیشتری در آن ظرف صدقه بگذارند، اما هنوز خالی به نظر می رسید. پادشاه تمام گنجینه هایش را خالی کرد اما آن ظرف خالی ماند.

همه چیز کینگ در آن دیگ ریخته شد اما هنوز خالی بود. پادشاه هر چه بیشتر در آن دیگ می گذاشت، بیشتر خالی می شد.

کینگ متوجه شد که پر کردن آن قابلمه غیرممکن است زیرا جادویی بود.

کینگ گفت: “کشتی شما معمولی نیست. فراتر از توانایی من است که آن را پر کنم. می توانم بپرسم راز این کشتی چیست؟

مونک شروع به خندیدن کرد و گفت: “راز خاصی وجود ندارد. وقتی داشتم راه می رفتم جمجمه انسانی پیدا کردم و این گلدان صدقه از آن جمجمه انسان ساخته شده بود.

همانطور که ذهن انسان هرگز سیر نمی شود، این دیگ صدقه نیز هرگز پر نمی شود.

شما ممکن است آن را با پول، موقعیت، دانش یا هر چیز دیگری پر کنید، زیرا برای پر کردن با این چیزها ساخته نشده است. گرسنگی مادی انسان بی پایان است و در حالی که پشت این همه آرزو می دود، عمرش به پایان می رسد.

به دلیل ندانستن حقیقت اولیه خودشناسی، انسان هر چه به آن دست یابد، فقیرتر می شود.

خواسته های قلبی با بدست آوردن چیزها آرام نمی گیرد زیرا قلب برای رسیدن به خدا ساخته شده است. رضایتی جز خداوند نیست. هیچ چیز جز خدا نمی تواند دل انسان را پر کند.»

یادگیری:
خواسته ها را کاهش دهید، فضای ذهن را از مادیات خالی کنید، تنها در این صورت است که خداوند می تواند در آنجا ساکن شود.


کلمات کلیدی جستجو: داستان راهب صدقه – چگونه خواسته های انسان را آرام کنیم، چرا باید به خدا برسیم داستان اخلاقی با معنای عمیق، گنج پادشاه/ آرزوهای انسانی داستان کوتاه بی پایان هستند

داستان راهب صدقه – چگونه خواسته های انسان را آرام کنیم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا