اشتباه صندوقدار و معضل مشتری

داستان کوتاه آموزنده

تالار گفتگو زوم تر ورود به تالار گفتگو زوم تر

یک بار مردی برای برداشت پول به بانک رفت. مشتری فرم را پر کرد و به صندوقدار داد. صندوقدار فرم را پردازش کرد و پول برداشت شده خود را به مشتری داد.

هنگامی که مشتری پول گرفت، متوجه شد که صندوقدار به جای 1،20،000 ریال که او در فرم پر کرده بود، 140000 ریال به او داده است. مشتری دید که صندوقدار از اشتباه او اطلاعی ندارد و بی صدا پول را در کیفش نگه داشت و از بانک خارج شد.

چه تقصیر او بود یا نه، اما به محض اینکه آن پول را در کیف نگه داشت، نگران 20000 ریال اضافی شد.

یک لحظه مشتری فکر کرد که باید پول را برگرداند اما در لحظه دوم فکر کرد که وقتی به طور تصادفی به کسی اضافه پرداخت کردم، چه کسی می آید تا آن پول را به من پس بدهد؟

دوباره به ذهنش رسید که باید پول را برگرداند، اما باز هم ذهنش بهانه یا دلیل دیگری برای عدم پس ندادن پول می آورد.

اما صدای وجدانش مدام از درون می آمد که – نباید از اشتباه کسی سوء استفاده کرد.

بیقراری مشتری در حال افزایش بود. تمام مدت به این فکر می کرد که آیا باید پول نگه دارد یا نه. او زمان را دید، زمان بسته شدن بانک بود.

ناگهان آن 20000 تومان را گرفت و به بانک برگشت. به محض اینکه تصمیم گرفت پول را برگرداند، بیقراری و تنش شروع به فروکش کرد.

مشتری قبل از بسته شدن به بانک رسید و پول را به صندوقدار برگرداند.

وقتی مشتری پول را پس داد، صندوقدار نفس راحتی کشید. از مشتری تشکر کرد و هزار روپیه از جیبش بیرون آورد و به مشتری داد و گفت: «برادر، لطف بزرگی به من کردی، زیرا اگر این پول را پس نمی دادی، از حقوقم کسر می شدم. خیلی ممنون، لطفا از این پول برای خرید شیرینی برای بچه هایتان استفاده کنید.»

مشتری لبخندی زد و پاسخ داد: “برادر، من از شما سپاسگزارم. پذیرایی امروز باید از طرف من باشد.»

صندوقدار تعجب کرد و پرسید: «اما چرا شکرگزاری می کنی؟ چرا برای درمان به من پول پیشنهاد می کنی؟»

مشتری پاسخ داد: «20000 ریالی که به اشتباه به من دادید، به من فرصتی داد تا خودم ارزیابی کنم. اگر این اشتباه را نمی کردی، من با خودم درگیر نمی شدم.

نمی توانستم با بیرون آمدن از آن بر حرص و آز خود غلبه کنم. خیلی سخت بود. تنها پس از ساعت ها دوئل بود که توانستم برنده شوم. از شما برای این فرصت نادر سپاسگزارم.»


کلمات کلیدی جستجو: اشتباه صندوقدار و معضل مشتری – داستان وجدان، غلبه بر حرص و طمع داستان انگیزشی، با خود صادق باشید داستان الهام بخش، داستان در مورد خود ارزیابی/خودارزیابی، داستان یادگیری برای زندگی

اشتباه صندوقدار و معضل مشتری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا