از دست دادن کشاورز ضعیف – هرگز برای شروع دیر نیست

داستان کوتاه

تالار گفتگو زوم تر ورود به تالار گفتگو زوم تر

روزی روزگاری پادشاهی برای شکار رفت اما دیر شد. در حین بازگشت، به دلیل تاریکی، نتوانست راه خود را پیدا کند.

راهش را فراموش کرد و بالاخره یک کلبه کوچک پیدا کرد.

شاه رفت و در زد و پناه خواست. آن کلبه متعلق به یک کشاورز فقیر بود. او به شدت از کینگ مراقبت می کرد.

روز بعد، کینگ به دلیل مراقبت ضعیف از کشاورز خوشحال بود.

کینگ قبل از ترک گفت: “تو خیلی مراقب من بودی. از استقبال شما بسیار خوشحالم. به عنوان تشکر، جنگل چوب صندل نزدیک را به شما هدیه می دهم.»

کشاورز بیچاره گفت متشکرم.

اما متاسفانه قدر چوب صندل را نمی دانست. او شروع به ساختن زغال از آن چوب صندل کرد و در بازار فروخت.

به زودی چندین درخت را از جنگل قطع کرد و به عنوان زغال در بازار فروخت. در نهایت فقط چند درخت صندل در جنگل باقی ماند.

روز بعد، باران زیادی بارید، کشاورز نتوانست از آن چوب خیس زغال بسازد. پس چند شاخه را قطع کرد و به بازار برد.

بوی چوب صندل مشتریان زیادی را به خود جذب می کرد و هی حاضر بودند حتی برای شاخه های کوچک هزینه زیادی بپردازند.

این کشاورز گیج شد او از یکی از خریدارانش پرسید: «چرا همه حاضرند برای این چوب مبلغ هنگفتی بپردازند؟»

خریدار پاسخ داد: «این چوب صندل است. خیلی گرونه اگر چوب های بیشتری از این دست دارید لطفا به من اطلاع دهید. من مبلغ خوبی برای آن پرداخت خواهم کرد.»

کشاورز متوجه شد که به دلیل ناآگاهی، چوب صندل را هدر داده و آن را به چند سکه فروخته است.

وقتی کشاورز این را فهمید، شروع به گریه کرد و درست در همان لحظه یک قدیس از آنجا عبور می کرد.

سنت از کشاورز دلیل گریه را پرسید. کشاورز همه چیز را به او گفت.

سنت به کشاورز گفت:پشیمان نشو همه مردم دنیا یک اشتباه مرتکب می شوند. هر لحظه ارزشمند است اما مردم آن را در چیزهای بیهوده تلف می کنند.

اما دیر شدن بهتر از هرگز نرسیدن است. هنوز مقداری باقی مانده است. شما می توانید از من عاقلانه استفاده کنید.

کشاورز متوجه اشتباه خود شد و سپس به عقب برگشت و بذر چوب صندل را در جنگل کاشت.


کلمات کلیدی جستجو: هرگز از داستان های کوتاه انگیزشی دست نکشید، داستان اخلاقی کشاورز و سنت درباره اشتباهات

از دست دادن کشاورز ضعیف – هرگز برای شروع دیر نیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا