آزمون شاه و سه وزیر!

داستان کوتاه

تالار گفتگو زوم تر ورود به تالار گفتگو زوم تر

مدتها پیش، یک پادشاه خردمند زندگی می کرد. کینگ می خواست یک وزیر ارشد جدید برای پادشاهی خود منصوب کند، بنابراین تصمیم گرفت حکمت سه وزیر را که می توانستند یکی شوند، آزمایش کند.

روز بعد، صبح زود، هر سه وزیر را به اتاق خود فراخواند و به آنها گفت: «از شما می‌خواهم تا آنجا که می‌توانید حیوانات جوان را از جنگل برای من بیاورید. من می خواهم آنها را در باغ وحش سلطنتی نگه دارم و تمام آن چیزی که شما یک روز برای این کار دارید.”

به زودی، آن سه وزیر برای جستجوی حیوانات جوان راهی جنگل شدند. وزرا به جنگل های مختلف رفتند. عصر برگشتند.

هنگامی که کینگ از آنها می خواهد آنچه را که می توانند پیدا کنند را نشان دهند. وزیر اول پنج گوساله فیل جوان و دو توله خرس را به دادگاه خرید. وزیر دوم دو توله ببر و 2 گوساله فیل را به دادگاه خرید.

وقتی کینگ به وزیر سوم نگاه کرد، با تعجب دید که او دست خالی آمده است.

کینگ از او پرسید: «چرا دست خالی برگشتی؟»

وزیر پاسخ داد: «اعلیحضرت، این حیوانات برای جدا شدن از مادرشان خیلی جوان هستند. در واقع، مادران آنها نیز به شدت دلتنگ آنها می شدند. وقتی به این فکر می کردم، دلم نمی آمد بچه ها را از والدینشان جدا کنم تا آنها را به اینجا بیاورم.»

با گوش دادن به این پادشاه لبخندی زد و می دانست که وزیر سوم گزینه مناسبی برای پست وزیر ارشد خواهد بود.

کینگ گفت: «خوشحالم که اینقدر به این حیوانات فکر کردی. من فقط سه نفر از شما را آزمایش می کردم.»

کینگ از هر سه وزیر تشکر کرد و به دلیل ژست مهربان وزیر سوم، کینگ او را به عنوان وزیر ارشد پادشاهی خود اعلام کرد.

اخلاقی:
افکار و اعمال مثبت منجر به نتیجه مثبت می شود.


کلمات کلیدی جستجو: داستان آزمایشی پادشاه و سه وزیر، مهربان باشید و مراقب اقدامات خود نسبت به حیوانات باشید داستان کوتاه برای کودکان با درس اخلاق

آزمون شاه و سه وزیر!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا