مجموعه داستانهای مهیج زیادی وجود دارند که به دست نویسندگانی چیرهدست نوشته شدهاند، گویی این کتابها تخیل و افکار خلاق نویسندهشان را بهخوبی در ذهن ما به تصویر میکشند. به نظر میآید بعضی از کتابها و داستانهای تخیلی به وجود آمدهاند تا ساعاتی ذهن آدمی را از اتفاقات روزمره دور کنند و در دنیای سرشار از هیجان و رخدادهای متفاوت غرق کنند. قطعا نام هری پاتر به گوش شما خورده است، مجموعه داستانی که میتواند هرکسی را متعجب و متحیر کند. مجموعه داستانهای هری پاتر حتی در مواردی زندگی نوجوانان را تغییر داده است. کتاب هری پاتر و سنگ جادو به قلم جی کی رولینگ دقیقا شروع داستان مشهور این پسر پرآوازه است. این کتاب از همان دست کتابهای اعجابانگیز است که بخشی از یک زندگی متفاوت را با استفاده از کلمات در ذهن شما به تصویر خواهد کشید و شما را به دنیای یک پسر کنجکاو خواهد برد!
دربارهی کتاب هری پاتر و سنگ جادو
کتاب هری پاتر و سنگ جادو نخستین کتاب از مجموعه کتابهای هری پاتر است. این کتاب نوشتهی جی کی رولینگ است که نخستینبار در سال ۱۹۹۷ منتشر شده است. این کتاب علیرغم شگفتانگیزیاش، در ابتدا طرفدار مناسبی نداشت اما چهار سال بعد از انتشارش و دقیقا در زمانی که فیلمی موفق از آن ساخته شد، توجه افراد بسیاری را به خود جلب کرد. بهطورکلی این کتاب به نوجوانان میآموزد که اگر احساس تعلق به این دنیا ندارند خود را سرزنش نکنند چرا که دنیایی دیگر برای آنها وجود خواهد داشت که جرقهی آن در قوهی تخیل خودشان خواهد بود. اما داستان از چه قرار است؟ زندگی هری پاتر دردناک است. مادر و پدرش فوت شدهاند و او بهناچار در کنار اقوام بیاحساس خود زندگی میکند بهطوریکه آنها او را مجبور میکنند در یک کمد کوچک زیرپله زندگی کند اما یک نامه همهی زندگیاش را دستخوش تغییر میکند؛ او یک جادوگر است. هری پاتر با آن نامه به مدرسهی جادوگری فراخوانده میشود. یک فرد مرموز به نام هاگرید که ظاهری خشن و شبیه غولها دارد، او را از دست اقوام خود نجات میدهد و به خانهی جدید خود یعنی دانشکده جادوگری هاگوارتز میبرد. او برای رسیدن و کشف دنیایی که به آن تعلق دارد، به مشکلاتی بر میخورد اما نهایتا موفق میشود تا سوار قطار سریعالسیری بشود و به مدرسهی جدیدش یعنی هاگوارتز اسرارآمیز قدم گذارد. هری با هممدرسهایهای خود تفاوتهای محسوسی دارد زیرا او تنها پسری است که از دست نفرین جادویی شیطان لرد ولدمورت جان سالم به در برده است. سال اول حضور هری پاتر در هاگوارتز قطعا بهترین سال است اما بدیهی است که همیشه شرایط خوب نیست؛ یک سنگ مهم معروف به سنگ جادو در دیوار قلعه پنهان شده است و هری محافظت از آن را وظیفهی خود میداند که این امر باعث رویاروییاش با نیروهای وحشتناکی میشود.
دربارهی جی کی رولینگ، نویسندهای که تخیل شما به چالش میکشد
جوآن رولینگ که در دنیای هنری با اسم جی کی رولینگ شناخته میشود، سال ۱۹۶۵ در بریتانیا متولد شد. وی نویسندهی مجموعه داستانهای هریپاتر است به همین منظور کمتر کسی وجود دارد که از او شناختی هرچند کم نداشته باشد. جوآن شهرت خود را با خلق هریپاتر بدست آورد زیرا که به طور تقریبی ۴۵۰ میلیون نسخه از این مجموعه در سراسر دنیا به چاپ رسیده است. پرفروش بودن این مجموعه همانا و ثروت جی کی همانا؛ در سال ۲۰۰۷ ساندی تایمز ثروت رولینگ را ۱.۰۷ میلیون دلار تخمین زد و او را در ردهی ۱۳ جدول ثروتمندترین زنان بریتانیا قرار داد که در همان سال مجلهی تایمز نام جوآن را بعد از ولادیمر پوتین، به عنوان فرد تاثیرگذار سال یاد کرد. به گفتهی خودش ایدهی داستان هریپاتر اولین بار در سال ۱۹۹۰ و طی سفر طولانیای که با قطار داشت به ذهنش خطور کرد و همانجا شخصیتها و چالشهای این داستان را در ذهنش ساخت. موفقیتهای بدست آمده توسط رولینگ راه همواری نداشته است زیرا که او در سال ۱۹۹۰ از دانشگاه فارغالتحصیل شد و بعد از آن به عنوان منشی و مترجم شروع به کار کرد. پس از گذشت دو سال با یک روزنامهنگار ازدواج کرد که حاصل آن یک دختر به نام جسیکا بود. او در سال ۱۹۹۳ از همسر خود بعد از دعواهای بسیار سخت جدا شد. طلاق و جدایی به قدری در روحیهی وی اثر منفی گذاشت که او را تا مرز خودکشی برد. او در آن دوران با وجود نداشتن شغل، خود را با نوشتن داستانهای هریپاتر آرام میکرد. سال ۱۹۹۸ بود که داستان هری پاتر برای اولین بار تبدیل به فیلم شد و با درخواست رولینگ تمام بازیگران، از بازیگران بریتانیایی انتخاب شدند و در سال ۲۰۰۶ آخرین سری کتاب هریپاتر نوشته و منتشر شد. از این مجموعه کتاب میتوان به کتابهای دیگری مانند هریپاتر و محفل ققنوس، هریپاتر و شاهزاده دورگه، هریپاتر و پسر نفرین شده، هریپاتر و زندانی آزکابان و البته هریپاتر و یادگاران مرگ اشاره نمود. جی کی رولینگ به غیر از هریپاتر چند کتاب دیگر هم به رشتهی تحریر درآورده است.
ترجمه کتاب هری پاتر و سنگ جادو
مجموعه داستانهای هری پاتر به ۶۵ زبان دنیا ترجمه شدهاند. بدیهی است که اولین جلد از این مجموعه باتوجهبه طرفداران زیاد، به زبان فارسی هم ترجمه شده باشد. یکی از بهترین ترجمههای کتاب هری پاتر و سنگ جادو توسط ویدا اسلامیه انجام شده است. ویدا متولد ۱۳۴۶ و فارغالتحصیل رشتهی مترجمی زبان انگلیسی است و فعالیت در حوضهی ترجمه را از سال ۱۳۷۰ آغاز کرده است. به دلیل رسمیت نداشتن قانون کپیرایت در ایران، کتاب هری پاتر و محفل ققنوس با ترجمههای متعددی در بازار موجود است اما انتشارات تندیس برای ترجمهی این اثر از ناشر اصلی آن در بریتانیا با نام بلومزبری کسب تکلیف کرده است.
کتاب هری پاتر ذهن چه کسانی را درگیر تخیل و داستانپردازی میکند؟
محور اصلی این کتاب سحر و جادو است، پس اگر از کتابهای تخیلی و فانتزی لذت میبرید و علاقهمندید که ساعتها خود را در دنیایی تخیلی غرق کنید، این رمان جذاب را حتما به شما پیشنهاد میکنیم. همچنین جزئیات داستان هری پاتر در کتابهای مربوطه خیلی بیشتر از فیلمهای ساخته شده است پس اگر فیلمهای هری پاتر را تماشا کردهاید نگران نباشید چون میتوانید هیجان بیشتری را در این کتاب تجربه کنید. شما میتوانید از طریق وبسایت زوم تر، کتاب این اثر را خریداری کنید. برای فایل PDF کتاب هری پاتر و سنگ جادو از طریق همین صفحه میتوانید اقدام کنید. در ضمن با اپلیکیشن زوم تر یک کتابخانهی بزرگ همیشه همراهتان خواهد بود.
در بخشی از کتاب هری پاتر و سنگ جادو میخوانیم؛
خانم دورسلی با دو فنجان چای وارد اتاق نشیمن شد. موقعیت مناسبی نبود ولی او ناچار بود همسرش را در جریان بگذارد.
با نگرانی گلویش را صاف کرد و گفت: پتونیاء عزیزم … راستی از خواهرت چه خبر؟ چنان که انتظار میرفت خانم دورسلی از این حرف جا خورد و برافروخته شد. بعد از چندین سال هر دو عادت کرده بودند وانمود کنند که او خواهری ندارد. خانم دورسلی گفت:
– هیچی. چهطور مگه؟
اخبار عجیبوغریب باعث شد یاد اون بیفتم … این جغدها … شهابسنگها … و این آدمای مسخرهای که امروز توی شهر بودن …
خانم دورسلی با عصبانیت گفت:
– خب که چی؟
_خب فکر کردم … گفتم شاید یه جورهایی با خانوادة خواهرت ربط داشته باشن. خانم دورسلی لبهایش را بر هم فشرد و جرعهای چای نوشید. آقای دورسلی نمیدانست میتواند شهامت به خرج دهد و به همسرش بگوید که نام پاترا نیز شنیده است یا خیر. سرانجام تصمیم گرفت از این موضوع حرفی به میان نیاورد و باحالتی
عادی گفت: راستی پسرشون … الان باید همسنوسال دادلی باشه، نه؟
خانم دورسلی با بدخلقی گفت: مثل این که هم سن دادلیه.
راستی اسمش چی بود؟ هوارد؟
اسمش هریه. از همین اسمهای مزخرفی که همه روی بچههاشون میگذارن.
آقای دورسلی قلبش در سینه فروریخت و گفت: آره آره راست میگی!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.