کتاب “ناخوانده در غبار” (The Unvanquished) اثر ویلیام فاکنر، نویسنده آمریکایی معروف است. این کتاب در سال ۱۹۳۸ منتشر شد و داستانهای جنگی و اجتماعی در جنوب آمریکا را روایت میکند.
داستان کتاب در دوران جنگ داخلی آمریکا در قرن نوزدهم در منطقهای جنوبی پراکنده است. داستان از دیدگاه یک پسر جوان به نام بنجی، که فرزند یک خانواده ثروتمند و نسلهایی از قدرت و تاثیر آنها در منطقه وارث شده است، روایت میشود. بنجی همراه با دوست خود جانی، که فرزند یک مزرعهدار فقیر است، با موانعی مانند جنگ، فقر و حکومت نظامی مواجه میشود.
در کتاب “ناخوانده در غبار”، ویلیام فاکنر به عنوان یکی از برجستهترین نویسندگان قرن بیستم، با تصویر کشیدن داستان یک پسر جوان و دوستش، به تحلیل و بررسی مفاهیمی مانند قدرت، تفاوتهای طبقاتی، تاریخ و سیاست در جنوب آمریکا، میپردازد.
کتاب ناخوانده در غبار ویلیام فاکنر
یکی از صحنههای معروف کتاب “ناخوانده در غبار”، زمانی است که بنجی و جانی تصمیم میگیرند که به یک مزرعه فقیر مراجعه کرده و در حمایت از آنها عمل کنند. آنها چندین بار دیدار با یک خانواده فقیر داشتند که در هر دوره جنگ به دلیل بیثباتی و بیپولی زندگی سختی داشتند.
در یکی از این دیدارها، آنها شاهد نبردی میان نظامیان جنوبی و شمالی میشوند. پس از پایان نبرد، آنها به خانه یکی از سربازان جنوبی میروند تا به دنبال چیزی برای کمک به خانواده فقیر پیدا کنند. در این مسیر، بنجی و جانی با یک مرد فقیر به نام بی-نام روبرو میشوند که به آنها کمک میکند تا به مزرعه فقیر برسند. بی-نام بعد از کمک به آنها، به شهادت میرسد.
این قسمت از کتاب، نشان دهنده این است که چگونه در هنگام جنگ، افراد مختلفی را به هم متصل میکند و چگونه قدرت و ثروت در مقابل فقر و ضعف قرار میگیرد. بنجی و جانی، با کمک به یک خانواده فقیر، به عنوان مثالی از اراده و تلاش برای کمک به دیگران، معرفی شدهاند. و در عین حال، بی-نام، با تضحیت جانش، نمادی از این است که بسیاری از افراد دسترسی به منابع و ثروت ندارند و در جنگ هیچ کس از آنها مراقبت نمیکند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.