قطعا تا به حال این جمله به گوشتان خورده است که انسان در طول حیات خویش تنها از 10 درصد تواناییهای ذهنی خود استفاده میکند و میتواند با فعالسازی بخشهایی از ذهن خود که در حال حاضر بلااستفاده ماندهاند، به بینش و دانش عمیقی دست پیدا کند و قلههای دانش را یکی پس از دیگری فتح کند. جالب است که بدانید این جمله هیچ پایه و اساس علمی ندارد و اولین بار استفاده از آن به 1890 بازمیگردد، یعنی زمانی که تجهیزات و دانش امروزی برای بررسی توانمندیهای مغزی وجود نداشت. امروزه علم بر این نظر استوار است که هر بخشی از مغز کنترل کننده و مسئول بخشی از تواناییهای بشری است و به عبارت دیگر تمام جرم مغز در دورهی عمر بشر مورد استفاده قرار میگیرد. کتاب روشهای کنترل ذهن متد سیلوا نیز با همین رویکرد امروزی و مدرن تلاش دارد به مخاطب راههایی را نشان دهد که بتواند از تواناییهای عقل و ذهن خود بهرهبرداری بیشتری انجام دهد.
خلاصه کتاب روش های کنترل ذهن سیلوا اثر خوزه سيلوا
کتاب کنترل ذهن سیلوا نتیجه و جمعبندی آموزشهای خوزه سیلوا در راستای بهرهبرداری بیشتر از توانایی ذهن است. این کتاب توسط دو نویسنده یعنی فیلیپ میل و خوزه سیلوا نوشته شده است. در بخشهایی که توسط فیلیپ میل نگارش یافتهاند، بر اهمیت، دستاوردها و سازگاری متدهای کنترل ذهن سیلوا در دورهی امروزی تاکید رفته است. در مقابل فصلهای دیگر کتاب بیانکننده روشهایی هستند که خوزه سیلوا در سمینارها و کارگروههای آموزشی خود از آنها برای آموزش استفاده کرده است. دورههای آموزشی سیلوا بین 40 تا 48 ساعت زمان دارند و به همین دلیل ممکن است خواننده نتواند بهرهگیری کامل از تمام آموزههای سیلوا را تنها با اتکا به همین کتاب انجام دهد. اما مطالعهی این کتاب میتواند راهکار و مقدمهای بر کنکاشهای بیشتر خواننده با نگرش بر موضوعات مورد بحث در کتاب باشد.
درباره کتاب روشهای کنترل ذهن سیلوا
ماجرای ایجاد این متد از جایی شروع میشود که یک تعمیرکار رادیو به نام خوزه سیلوا به روانشناسی و کارکرد آن برای بهبود و افزایش هوش افراد علاقهمند میشود. او با بهکارگیری روشهایی که به آنها دست پیدا کرده بود روی دخترش و مشاهده نتیجهبخشی آنها، تصمیم میگیرد این راهکارهای افزایش IQ را در اختیار همگان قرار دهد و به همین دلیل در سال 1944 متد مدونی مبتنی بر آموزههای خود تهیه میکند و تمام این روشها را روی خانواده و فرزندان خود مورد آزمایش قرار میدهد. خانوادهی پرجمعیت او که از ده فرزند تشکیل میشد، ظاهرا همگی از این آزمایشات سربلند و باهوشتر از گذشته بیرون میآیند. خوزه سیلوا متد خود را در سال 1960به شکل تجاری و برای استفادهی همگان منتشر میکند.
عصاره و چکیدهی متد سیلوا را باید در تعیین فرکانسهای مشخصی از کارکرد مغزی دانست. به عقیدهِی سیلوا در این فرکانسهای مشخص مغز انسان توانایی رویارویی با مسائل بسیار پیچیدهتر از حالات معمول، به یادآوری و به خاطرسپاری دقیقتر و تکنیکهای شفابخشی و کنترل اعمال ناخودآگاه جسم خود مانند کنترل اشتها، بهبود نواقص بدنی مانند ضعف بینایی و امثال آن را خواهد داشت. خوزه سیلوا نام این شرایط مغزی را آگاهی آلفا گذاشته است. در عمل تمرینهایی که در این کتاب مورد بحث و اشاره قرار گرفتهاند همگی تمرینهایی هستند که کمک میکنند تا ذهن بتواند در شرایط آلفا قرار گیرد.
سیلوا حتی اعتقاد داشت یک ذهن تعلیم یافته میتواند اشیا و مکانهای دور از خود را مشاهده کند و با هوشی متعالیتر از خود برای کسب مشورت و راهنمایی ارتباط برقرار کند. پیروی کنندگان از این روش اعتقاد دارند که اطلاعات دریافت شده از این منابع میتواند به شکل اندیشهها، تصاویر، احساسات، بوها و صداها در ذهن تداعی شوند. جالب است بدانید که هر دو سرویس امنیتی و اطلاعاتی آمریکا CIA و روسیه KGB در زمان جنگ سرد مدعی شده بودند که افرادی با تواناییهای دیدن مناطق دور از دسترس را در اختیار دارند که میتوانند نقشه و شکل تاسیسات نظامی و هستهای رقیب را از راه دور ترسیم کند. این مسئله اگرچه به نظر میرسد، بیشتر جنبهی تبلیغاتی برای دو رقیب داشته باشد. اما آنچه در اسناد منتشر شدهی اخیر از CIA دیده میشود، استخدام، به کارگیری و تحقیق روی قابلیت دیدن از دور بحثی جدی و برنامهای پیگیرانه در سالهای 1970 تا 1985 بوده است. در نهایت CIA مدعی شد تحقیقاتش در این زمینه راه به جایی نبرده است و پروژهی بینش از دور خود که آن را دروازهی ستاره Star Gate نامگذاری کرده بود، مختوم خواهد کرد.
یکی از مولفههایی که در این کتاب نقش موثر و تکرارشوندهای دارد مراقبه است. به عقیدهی سیلوا مراقبه یک فعالیت دائمی، پویا و دینامیک برای آگاهی بیشتر فرد از محیط و شرایطی است که در آن قرار دارد. سیلوا همچنین در کتاب خود راهکارهایی را برای حل مشکلات از طریق مراقبه، تندآموزی، رهایی از عادات ناپسند مانند ترک سیگار و بهبود زندگی زناشویی ارائه و برای آنها تمرینات و راهکارهای عملی ارائه کرده است. البته در تمام طول کتاب بیشتر از آنکه به روشها و تمرینات اشاره شود، بیشتر نمونهها و الگوهایی از نتیجهبخشی و کارکرد این کتاب روی افرادی که از روشهای آن استفاده کردهاند، ارائه شده است. سبک نگارش این کتاب شما را تا اندازهی زیادی به یاد کتاب معروف چهار اثر از فلورانس اسکاول شین خواهد انداخت. البته که محتوای این دو کتاب بسیار متفاوت با یکدیگر هستند، اما اعتقاد به فعالیتهای فرامغزی، الگوی نگارش و ارائهی نمونههای واقعی از کارکرد کتاب در جهان واقع، عامل شباهت عمیق این دو کتاب به یکدیگر است.
این کتاب مناسب چه کسانی است
اگر به کتابهای روانشنانسی و جهان شناختی که در آنها به نیروهای فراعادی تکیه شده است، علاقهمند باشید، این کتاب انتخابی مناسب و صحیح برای مطالعهی شما خواهد بود. این کتاب چنانکه در مقدمهی آن نوشته شده است، تنها در حد آشنایی با وجود متدی که میتواند تواناییهای ذهنی شما را گسترش دهد، نگاشته شده است و برای درک و دریافت بهتر اعتقادات و طرز فکر سیلوا لازم است تا خواننده شخصاً راهکارهای موجود را از کانالهای دیگر جستوجو کند و مورد استفاده قرار دهد. با این حال همانطور که در بالا گفته شد، اگر به کتابهایی که موضوع آنها افزایش تواناییهای ذهنی شما است علاقه مند هستید، کتاب کنترل ذهن سیلوا انتخابی مناسب برای مطالعهی شما خواهد بود. این کتاب را انتشارات نقش و نگار منتشر و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
درباره نویسنده
خوزه سیلوا متولد 11 آگوست سال 1914 میلادی است. سیلوا در شهر لاردو ایالت تگزاس به دنیا آمد. پدر سیلوا زمانی که او چهارسال داشت، از دنیا رفت و پس از ازدواج مجدد مادرش، خوزه و خواهر و برادرش نزد مادربزرگ خود رفتند. خوزهی کودک از سن تقریبا هفت سالگی با مسئولیت سنگین نانآوری خانواده مواجه شد و در طی آن دوره به کارهایی که از دست او برمیآمد، مانند واکس زدن کفش یا روزنامهفروشی دست زد. سیلوا هرگز به مدرسه نرفت و با کمک برادر و خواهرش خواندن و نوشتن را آموخت.
خوزه سیلوا پس از مدتی به طور تصادفی با یک دورهی از راه دور تعمیرات رادیو آشنا شد و با شرکت در این دوره توانست دیپلم تعمیرکاری را از همان موسسه دریافت کند. این تصادف و آشنایی با جنبههای جذاب امواج شاید پیشنیازی برای فعالیتهای آتی خوزه سیلوا باشد، اما جرقههای اصلی متد سیلوا را روان پزشکی در ذهن او ایجاد کرد که در زمان جنگ جهانی دوم مسئولیت مشاوره با سربازانی را داشت که به گروهان مخابرات احضار شده بودند. خوزه با خود اندیشید که چهطور ممکن است دانش آن مشاور در رابطه با کارکرد ذهن انسان تا این اندازه کم باشد. همین موضوع باعث شد تا خوزه شاید به نوعی با رویکرد یک تعمیرکار تحقیقات و جستوجوی خود را برای اصلاح ساختار ذهن بشر ایجاد کند. خوزه سیلوا حرکت خود در این مسیر را برای مدت نزدیک به بیست سال تحقیق و پژوهش ادامه داد و در تمام این مدت بدون هر نوع انتفاع از تحقیقات خود، از درآمد همان مغازهی تعمیر رادیوی قدیمی که حالا به یکی از بزرگترین مغازههای اطراف تبدیل شده بود، استفاده میکرد. خوزه سیلوا در سال 1999 درگذشت.
در بخشی از کتاب روشهای کنترل ذهن سیلوا میخوانیم
آیا میتوانید مجسم کنید که در برقراری ارتباط با فرد دیگری از تمام «آگاهی برتر» خود استفاده کرده و یک لحظه از اینکه این گاهی به نفع شما بوده، شادی وصفناپذیری در خود احساس کنید؟ آیا میتوانید تصور کنید که این ارتباط را چنان ساده برقرار کردهاید که دیگر بین خود و آن آگاهی احساس جدایی نمیکنید؛ نیرویی مانند فکری بکر، جرقهی فکری به موقع، احساس حضور ذاتی عاشق، موجودی قوی و والا که همیشه به وجود آن معتقد بودهاید؛ ولی هرگز نتوانستهاید به آن دسترسی پیدا کنید؟ در این حال چه احساسی خواهید داشت؟ این تجربهای خارقالعاده است؛ درست مانند احترامی عمیق و باطنی. بیش از چهار میلیون نفری که تا امروز در دورههای آموزشی سیلوا شرکت کردهاند، میدانند که بهطور کلی، پس از چهار روز آموزش با روش کنترل ذهن، میتوان به این احساس دست یافت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.