معنی زندگی تو چیست؟ بودنت در این جهان برای چیست؟ معنیجویی برای چیست؟ چه چیزی معنی بودنت را توصیف میکند؟ تأثیرگذاری این کتاب از کجا ریشه میگیرد؟ زمانی که کتاب بین ده «کتاب تأثیرگذار» در ایالات متحده آمریکا انتخاب شده است.
اگرچه نمیتوانیم از عمق مفاهیم بیان شدهی ویکتور یی. فرانکل در این کتاب چشم پوشی کنیم، اما عدهای از خوانندگان معتقدند که ریشهی این تاثیرگذاری به این دلیل است که وکتور یی. فرانکل خط به خط این کتاب را زندگی کرده است.
کتاب انسان در جستوجوی معنای غایی درواقع بازنویسی کتاب «انسان در جستوجوی معنی» نوشتهی ویکتور یی. فرانکل در سال 1959 است. ویکتور فرانکل میگوید: «تنها دلیل امید به نجات یافتنم از اردوگاه کار اجباری، بازنویسی این کتاب بود.» او حدودا چهل سال بعد از نوشتن انسان در جستوجوی معنی، کتاب انسان در جست و جوی معنای را مینویسد. این کتاب علاوه براینکه نسخه بازنویس شده از کتاب انسان در جستوجوی معنی است، در فصل نهمش متن سخنرانی دکتر ویکتور یی. فرانکل در نشست سالانه انجمن روان پزشکی آمریکا را هم دارد. اگرچه این کتاب با فاصله چهل سال نوشته شده است، اما نگاه دینی و معنوی ویکتور یی. فرانکل در آن کاملا مشهود است و خودش این کتاب را منظمترین کتابش میداند.
تأثیرگذاری کتاب ویکتور فرانکل تا حدی زیاد بوده است که دکتر «اسوانی هانت»، سفیر آمریکا در اتریش، برای کتاب انسان در جستوجوی معنای غایی، مقدمهای دو صفحهای نوشته است. دکتر هانت مقدمهاش را با داستان اولین دیدارش با فرانکل شروع میکند و بعد از تعریف کردن این خاطره میگوید در اولین دیدارش با ویکتور فرانکل، آنقدر جذب شخصیت او شده است که سالها با او جلسات مشاوره برقرار میکرده است و فرانکل را شریک همهی رازهایش میدانسته و درباره همه موارد با او حرف میزده است.
موضوع کتاب انسان در جستجوی معنی غایی چیست؟
ویکتور فرانکل در مقدمهی کتاب انسان در جستوجوی معنای غایی، دین را توضیح میدهد. او میگویدک« برای اینکه مردم به خدا ایمان و اعتقاد داشته باشند، باید تصویری باورپذیر از خدا ارائه دهید و خودتان هم رفتاری معقول و قابل اعتماد داشته باشید. او معتقد است برای جمع کردن دستهای لازم نیست دستهای دیگر را از هم جدا کنیم.»
ویکتور فرانکل معتقد است برای اینکه دین به حیات ابدی خودش برسد، لازم نیست همه به یک دین جمعی برسند، بلکه هرکسی جنبهای شخصی و خاص با دین پیدا کند. او معتقد است که ایمان به خدا یا بی قید و شرط است یا اصلا ایمان نیست. فرانکل در طول کتابش این نظریه را خیلی جامع شرح میدهد.
نویسنده انسان در جستو جوی معنای غایی کیست؟
ویکتور فرانکل استاد عصب شناسی و روانپزشکی دانشگاه وین است. او که از نجاتیافتگان واقعهی هولوکاست است، از آغاز کارش در دانشگاه به دنبال تعریف انسان از معنای غایی زندگی و حیات بوده است. او معتقد است که انسانها باید تحت هر شرایطی برای زندگیشان معنایی وجود داشته باشد، حتی اگر در بدترین وضعیت قابل تصور و آخرین لحظههای حیات باشند.
ویکتور فرانکل را میتوان پدیدآورندهی لوگوتراپی (معنادرمانی) دانست. او بیش از سی عنوان کتاب درباره معناگرایی و معنا درمانی نوشته است، اما متاسفانه فقط هفتتا از آنها به زبان انگلیسی برگرداننده شدهاند. او در سال 1959 کتاب «انسان در جستوجوی معنی» را نوشت، این کتاب روایت تجربهی او از دوران کارش در اردوگاه کار اجباری آلمان نازی است. او در این کتاب توضیح میدهد که چگونه در چنین شرایطی، اهمیت معنای زندگی در سختترین شرایط را درک کرد.
ویکتو فرانکل در سال 1921 با زیگموند فروید، فیلسوف مشهور اتریشی دیدار کرد و برای مدتی شاگرد او بود، اما بعد از گذشت چند سال نظریاتش از نظریات فروید فاصله گرفت. درون مایهی بیشتر کتابهای فرانکل و به ویژه کتاب انسان در جستوجوی معنای غایی، تجربیات شخصی خودش است.
مترجم کتاب «انسان در جستو جوی معنای غایی»
یکی از ترجمههایی که از کتاب انسان در جستوجوی معنای غایی، به فارسی وجود دارد، ترجمهی «شهاب الدین عباسی» است. او این کتاب را خیلی دقیق از نسخهی انگلیسی آن ترجمه کرده است و تخصصش در ترجمهی ژانر کودک و نوجوان است. او در مجموعهی کتابی به نام «آثار فاخر»، بیشتر از ده عنوان ترجمه دارد که همهی آنها بخشی از زندگینامهی افراد مشهور هستند که به زبان کودکان و نوجوانان نوشته شدهاند. این مجموعه شامل کتابهایی مثل: « جعبهی نقاشی پر صدا» داستان زندگی واسیلی کاندینسکی ، «نبوغ لئوناردو» داستان زندگی لئوناردو داوینچی، «آلفرد نوبل» داستان زندگی بنیانگذار جایزهی نوبل، و «پسری که عاشق ریاضی بود» داستان زندگی پل اردوش را بازگو میکند.
«شهابالدین عباسی» چند سالی است که در ژانر روانشناسی نیز ترجمه میکند. از مشهورترین آثاری که به از او چاپ شده است، کتاب «دربارهی معنای زندگی» از ویل دورانت و انسان در جستوجوی معنای غایی از دیکتور فرانکل است.
مروری بر فصلهای «انسان در جستوجوی معنای غایی»
در مقدمهی کتاب، ویکتور فرانکل، استحکام (قدرت) ایمان را با نظریه لاروشفوکو در مورد عشق مقایسه میکند. لاروشفوکو در مورد عشق میگوید که مقدار عشق با فراق و جدایی بیشتر میشود، و فرانکل از این تشبیه استفاده میکند و میگوید:« همانطور که طوفان، آتش کوچک را خاموش میکند اما آتش بزرگ را گستردهتر میکند؛ ایمان ضعیف در ناگواریها و بلاها ضعیفتر میشود، حال آنکه ایمانهای قوی در سختیها و بلاها قوت مییابند.
ویکتور فرانکل در نخستین بخش کتابش، تجربیات خودش در اردوگاه را شرح میدهد و سپس در فصل دوم به بررسی گستردهی تئوری معنادرمانی خودش میپردازد. این کتاب دین را به روانشناسی متصل میکند و از طریق برقراری این ارتباط، دیدی معنوی به مباحث روانکاوی ایجاد میکند. فرانکل معتقد است که: «روانکاوی، تمامیت وحدت یافتهی شخص انسان را از بین میبرد و بعد کلیت شخص آدمی را از پارهها بازسازی میکند.»
فصل سوم این کتاب، «تحلیل وجودی وجدان» نام دارد. فرانکل در این فصل درونی بودن وجدان را شرح میدهد و میگوید: « در واقع، وجدان به اعماق ناهشیار میرسد و ریشه در بنیانی ناهشیار دارد.
فصل چهارم و پنجم را فرانکل با تحلیل رویاهای انسان آغار میکند. در این فصل مثالهای زیادی از رویاهای افراد وجود دارد، که ویکتور فرانکل هر کدام را کامل توضیح میدهد و سپس فلسفهی رویا دیدن را شرح میدهد و سیر درونی شدن آن در انسانها را میگوید.
در فصل ششم فرانکل بحث «دینی بودن ناهشیار» را مطرح میکند و این پدیده را در سه مرحله توضیح میدهد. فصل هفتم این کتاب را میتوان نقطهی عطف کتاب نامید، «روانپزشکی و الهیات» فصلی است که دکتر ویکتور فرانکل تقابل علم با معنویت را توضیح میدهد.
فصل هشتم این کتاب، بخشی از پژوهشهای دکتر فرانکل را میخوانیم. درکتر فرانکل در این فصل میگوید که وجدان را در مرکز پژوهشهایش قرار داده است، و دلیل ابن انتخابش را هم ذکر میکند.
فصل نهم، همانطور که گفته شده بود، شرح سخنرانی دکتر فرانکل در دانشگاه است که در قسمتی میگوید: «حقیقت این است که تعالی جستن از خود، جوهرهی هستی آدمی است. به نظر میرسد که دومین مکتب از دو مکتب کلاسیک رواندرمانی وینی، یعنی روانشناسی آدلری، هم به اندازهی کافی برای خوداستعلایی اهمیت قائل نیست. این روانشناسی، انسان را در درجه اول موجودی میداند که پیوسته تلاش میکند بر یک وضعیت درونی مشخص، یعنی احساس کهتری یا حقارت فائق شود. او مصمم است با گسترش بخشیدن به تلاش خود در جهت رسیدن به برتری، از دست این احساس خلاص شود؛ مفهمومی که رویهم رفته با «ارادهی معطوف به قدرت» نیچه همسانی دارد.
امروزه ارادهی معطوف به معنی اسنان، در مقیاسی جهانی بی نتیجه میماند و راه به جایی نمیبرد. مردم، بیشتر و بیشتر، دچار احساس بی معنایی میشوند، که غالبا احساس پوچی، یا همانطور که من اغلب چنینی اسمی روی آن میگذارم، یک «خلا وجودی» با آن همراه میشوند. این خلأ وجودی، بیشتر خودش را در ملال و بی حوصلگی، و بیتفاوتی یا بی اعتنایی ظاهر میکند. بی حوصلگی نشانهی از دست دادن علاقه به دنیاست، در حالی که بیتفاوتی فقدان پیش قدمی در انجام کاری یا تغییردادن چیزی در دنیا را فاش میکند.»
کتاب با فصلی به نام «یادداشتها» تمام میشود. در ین فصل مترجم نکاتی تکمیلی را دربارهی تمام شخصیتها و اتفاقاتی که در طول داستان رخ داده، میدهد.
در جملاتی از کتاب «انسان در جست و جوی معنای غایی میخوانیم
ولی نباید این واقعیت را نادیده بگیرم که انسان همیشه موجودی فردیت یافته استو انسان، آن کونه که هست، همیشه به گرد یک هسته میگردد و پیوسته متمرکز برآن است، و ان هسته به تعبیر ماکس شلر نه تنها عامل بلکه «مرکز» فعالیت معنوی هم هست. من میگویم که این مرکز شخصی معنوی را لایههای روانی-جسمانی پیرامونی احاطه میکنند. اکنون به جای حرف زدن راجع به وجود معنوی و رویدادگی روانی-جسمانی، میتوانیم از شخص معنوی و پوشش روانی-جسمانی «آن» سخن بگوییم. از «آن»، مرادمان تاکید بر این نکته است که شخص، یک پوشش روانی –جسمانی «دارد»، حال آن که شخص، معنوی «هست». آخر، من واقعا توجیهی در دست ندارم که بگویم «خود من» و نه حتی «خودم»، چون من یک خود «ندارم»، بلکه یک خود «هستم». در هر حال، من میتوانم یک نهاد «داشته باشم»، ولی دقیقا به معنی رویدادگی روانی- جسمانی.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.