روزهای بارانی نزدیک بود. یک جفت پرنده دنبال درختی می گشتند تا لانه بسازند. در حین پرواز درختانی را در ساحل رودخانه دیدند. در آنجا درختی را یافتند که برای خود لانه درست می کرد.
پرندگان به درخت رفتند و درخواست کردند: “ما باید قبل از آمدن فصل باران لانه خود را بسازیم. لطفاً به ما اجازه دهید روی یکی از شاخه های شما لانه بسازیم.»
درخت آنها را رد کرد و گفت: “نه، شما نمی توانید.”
پرندگان التماس کردند اما درخت موافقت نکرد.
پرندگان به خاطر امتناع درخت غمگین بودند. هنگامی که پرندگان می خواستند ترک کنند، به درخت گفتند: «این تکبر خوب نیست. یک روز تو هم میشکنی و هم نفست.»
قبل از اینکه درخت چیزی بگوید، پرندگان رفتند.
پرندگان به جستجوی خود ادامه دادند و به زودی به جنگلی نزدیک رسیدند. در آنجا درخت دیگری را یافتند که برای لانه خود مناسب بود. این بار وقتی اجازه خواستند، درخت با خوشحالی موافقت کرد.
جفت پرنده روی آن درخت لانه ساختند و با خوشحالی شروع به زندگی کردند. به زودی فصل بارانی فرا رسید. هر دو پرنده اکنون در لانه خود امن بودند.
یک روز باران شدید همراه با رعد و برق بارید و در آن طوفان، درختی که پرندگان را از ساختن لانه امتناع می کرد، به دلیل باران شدید افتاد.
وقتی باران قطع شد پرندگان برای جستجوی غذا به بیرون پرواز کردند. هنگام پرواز بر فراز رودخانه، آن درخت را دیدند که توسط جریان شدید رودخانه با خود برد.
با دیدن وضعیت درخت، پرندگان نزدیک آن درخت رفتند و گفتند: «به تو گفته بودیم که روزی میشکنی و هم نفست. امروز آن روز فرا رسیده بود. این نتیجه عمل آنهاست.»
درخت پاسخ داد: «تو من را اشتباه فهمیدی. من از قبل می دانستم که خواهم شکست. ریشه هایم خاک را ترک می کردند و شاخه ها ضعیف می شدند، می دانستم که نمی توانم در این فصل بارانی زنده بمانم. برای همین من شما را تکذیب کردم
اگر روی شاخه من لانه می ساختی امروز زنده نبودی. اون روز نتونستم همه اینا رو بهت بگم و تو بخاطر امتناع من حالم بد شد. به خاطر آن متاسفم.”
پس از گوش دادن به درخت، پرندگان از افکار خود بسیار ناراحت شدند و به خاطر آنچه قبلاً گفتند از درخت عذرخواهی کردند.
یادگیری:
بسیاری از مواقع در زندگی باید با رد شدن روبرو شویم. البته هیچکس دوست ندارد رد بشنوند. طرد شدن به احساسات ما صدمه می زند و در آن زمان فقط به احساسات خود فکر می کنیم.
ما حتی با دید باز هم فکر نمی کنیم که فردی که انکار کرده باید دلایل خودش را داشته باشد یا به نفع ما منکر شده است.
بنابراین، هرگاه کسی «نه» گفت، آن را به دل نگیرید. نسبت به او احساس بدی نداشته باشید. ممکن است یک “نه” کسی شما را از یک مشکل بزرگ نجات دهد.
کلمات کلیدی جستجو: رد درخت از درخواست پرنده! داستانی در مورد رد شدن، داستانی که شما را وادار به فکر کردن می کند، داستانی که به شما می آموزد امتناع را مثبت بگیرید، داستانی برای درک هرگز اجازه ندهید هر گونه امتناع شما را وادار کند درباره امتناع شخص بد فکر کنید، به معنای عمیق بهترین داستان اخلاقی برای بزرگسالان، دیدگاه متفاوت برای نگاه کردن به امتناع داستان جالب , بهترین داستان برای به اشتراک گذاشتن در مورد امتناع, مثبت بمانید داستان خوب برای به اشتراک گذاشتن با خانواده و دوستان