در رم آهنگری زندگی می کرد که به دلیل مهارت های بی بدیل خود در سراسر جهان مشهور بود. هر چه ساخته بود، نشکن بود. از این رو اجناس ساخته شده در آن آهنگر در سراسر جهان مورد احترام بوده و در بازارهای دور به فروش می رسید.
یک بار رم مورد حمله قرار گرفت و در جنگ شکست خورد. بسیاری از مقامات اصلی که در روم بودند دستگیر شدند. در مجموع سی نفر از مردان برجسته روم دستگیر شدند و آن آهنگر یکی از آنها بود. آنها را به زنجیر بستند و بردند تا از کوه پرتاب کنند.
در حالی که آنها در لبه کوه بودند، بیست و نه نفر از آن مردان زنجیر شده گریه می کردند، تنها کسی که گریه نمی کرد آهنگر بود.
در همین حال یکی از آنها از آهنگر پرسید: «چطور اینقدر آرامی؟ به زودی، ما را از اینجا پرتاب می کنند و می گذارند که توسط حیوانات وحشی بخوریم.
آهنگر پاسخ داد: «نگران نباش، من آهنگر هستم و تمام عمرم غل و غل و دستبند درست کردهام. من می دانم چگونه آنها را باز کنم. نترسید وقتی پرت شدیم خودم را باز می کنم و بعد هم به شما کمک می کنم. نترس.»
آن مردان جرات پیدا کردند و امیدی را دیدند.
اکنون، همه مردان از کوه پرتاب شدند. همه جان سالم به در بردند و خود را كشيدند و به نحوي به آهنگر رسيدند.
وقتی به او رسیدند، دیدند آهنگر گریه می کند. یکی از آنها پرسید: «ماده چیست؟ چرا گریه می کنی؟ همین الان داشتی به ما جسارت میدادی و راحت به نظر میرسید. الان چه اتفاقی افتاد؟”
آهنگر پاسخ داد: «من دارم گریه می کنم، چون حالا که از نزدیک به این زنجیر نگاه کردم، امضای خود را روی آنها دیدم، این زنجیر توسط من ساخته شده است.
زنجیر ساخته شده توسط من شکسته نمی شود. اگر توسط شخص دیگری ساخته شده بود، من می توانستم آن را بشکنم، اما زنجیره ای که توسط من ساخته شده است، حتی توسط من نمی تواند پاره شود. حالا فرار از اینجا غیرممکن نیست. حیوانات وحشی ما را خواهند خورد و خواهیم مرد.»
این داستان هر عالمی است. یک روز، خواهید دید که با زنجیرهایی که فقط توسط خودتان ساخته شده مرده اید.
نام کل این اصل کارما است.
تو خودت این قفس ها را درست کن و وقتی در آن قفل شدی و حتی متوجه نشدی که تمام درها و راه های فرار توسط خودت قفل شده اند و حالا نمی توانی فرار کنی.
کلمات کلیدی جستجو: آهنگر و داستان زنجیره ای – معنای عمیق، داستان کوتاه زنجیره ای در زندگی با درس زندگی برای بزرگسالان،